معمولا افرادی که به دنیای خودروها علاقمند هستند اخبار مربوط به جدیدترین خودروهای لوکس و اسپرت را به دقت دنبال می‌کنند. ممکن است برای این افراد واقعا جذاب باشد که بدانند جعبه دنده‌ی جدید ۷ کلاچه‌ی کونیخزگ ژسکو چقدر بهتر از نمونه‌های دو کلاچه‌ی دیگر سوپر اسپرت‌هاست و یا این که رولزرویس فانتوم جدید چطور توانسته است یک سواری بهتر و آرام تر به نسبت نسخه‌ی پیشین خود داشته باشد. این افراد به دقت اخبار، مجله‌ها و مستندهای مربوط به خودرو را دنبال می‌کنند و با وسواس زیاد جزئیات مربوط به جدیدترین و جذاب ترین خودروها را به خاطر می‌سپارند. اما یک حقیقت تلخ همواره در پس زمینه‌ی ذهن این افراد وجود دارد و آن هم این است که شاید هیچ وقت نتوانند پشت فرمان یکی از این خودروها بنشینند. 

دلایل زیادی برای این موضوع می‌تواند وجود داشته باشد. به طور مثال باید بپذیریم که به جز در موارد بسیار معدودی خودروهای جذاب معمولا قیمت‌ بسیار بالایی دارند و دلیل دیگر این خودروها معمولا آن چنان کاربردی نیستند. حتی اگر یک خودروی ارزان قیمت ولی جذاب مانند مزدا میاتا را برای خریدن انتخاب کنید هرگز قادر نخواهید بود تا برای یک سفر آخر هفته به همراه خانواده از آن استفاده کنید. باید بپذیریم که در صورت در نظر گرفتن تمامی جوانب و با این پیش فرض که افراد عادی آن قدر ثروتمند نیستند که چند خودرو داشته باشند بهترین کلاس خودرویی ممکن سدان‌‌ها و یا کراس اوورها هستند. 
این دسته از خودروها به صورت معمول فضای مناسبی را حداقل برای چهار سرنشین تامین می‌کنند و صندوق بارشان هم آن قدری بزرگ هست که وسایل یک سفر کوتاه در آن قرار گیرد. در واقع به همین دلیل هم هست که این دسته از خودروها با اختلاف بسیار زیادی پر فروش ترین خودروهای دنیا هستند. کافیست تا نگاهی به آمار فروش خودروها در دنیا بیاندازید تا متوجه شوید که در طول تاریخ همواره این دسته از خودروها بوده‌اند که یکه تازی می‌کردند. تویوتا کرولا، هوندا آکورد و سیویک و فولکس واگن گلف و پاسات همگی از خودروهایی هستند که در طول تاریخ و حتی امروزه بسیار پر فروش هستند. تمام این خودروها چهار در دارند و همچنین فضای بار مناسبی دارند. 
نکته‌ی دیگری که در این جا باید به آن اشاره کنیم این است که امروزه گرایش خریداران در حال حرکت به سمت اس یو وی ها است. دلیل این موضوع به صورت ساده این است که این دسته از خودروها مزایای سدان‌های خانوادگی را به همراه کمی توانایی بیشتر برای طی کردن مسیرهای ناهموار دارند.

اما این خودروهای بسیار پر فروش و بینهایت کاربردی یک ویژگی مشترک دیگر هم دارند و آن هم این است که همگی آن‌ها چه به لحاظ ظاهری و چه از نظر قیمت و یا ویژگی‌های فنی بسیار شبیه به هم هستند. به عنوان نمونه کافی است به گزینه‌های خرید برای کلاس سدان خانوادگی نگاهی بیاندازید. در این لیست با خودروهایی نظیر تویوتا کمری، هوندا آکورد، مزدا ۶، کیا اپتیما، هیوندای سوناتا، نیسان آلتیما، فورد فیوژن، شورولت مالیبو، سوبارو لگاسی و فولکس واگن پاسات موجاه می‌شوید که اگر برخی تفاوت‌های جزئی را کنار بگذارید همگی این خودروها در واقع یک خودرو هستند. هیچ کدام آن‌ها ظاهری بسیار جذاب و یا عملکرد فنی بهتر از دیگری ندارند و همگی آن‌ها قادرند تا از پس نیازهای خریدار خود به صورت حداقلی و برای یک مدت زمان قابل قبول برآيند. 
این شباهت غیر قابل انکار و این خسته کننده بودن این کلاس از خودروها بیشتر به دلایل اقتصادی و بالاتر بردن راندمان در صنعت خودرو بوجود آمده است. امروزه به جایی رسیده‌ایم که می‌توان گفت تقریبا تمام خودروسازان خودروهای اقتصادی خود را با یک فرمول واحد می‌سازند و دیگر مثل گذشته خبری از خلاقیت و یا نوآوری‌های جذاب در این کلاس خودروها نیستیم.

هیوندای سانتا فه ۲۰۱۹

هیوندایی سانتافه نماینده‌ی هیوندایی در کلاس اس یو وی سایز متوسط است. هیوندایی نزدیک به دو دهه است که این خودروی محبوب را تولید می‌کند. این خودرو که در سال ۲۰۱۹ وارد نسل چهارم خود شد همواره یکی از پر فروش ترین خودروهای این برند در سراسر دنیا بوده است. فرمول موفق سانتافه در سال‌های اخیر ارائه‌ی امکانات پایه‌ی پر شمار با قیمتی بسیار رقابتی بوده است. همین موضوع و البته کیفیت ساخت مطلوب این خودرو باعث شده است تا موفقیت آن در بسیاری از کشورها تضمین شود. این خودرو در گذشته معمولا در دو سایز در اختیار خریداران قرار می‌گرفته است (با نام‌هایی همچمون سانتافه گرند و یا سانتافه اکس ال) اما امروزه با کمی افزایش طول دیگر خبری از دو سایز سانتافه نیست و فقط یک محصول سانتافه در خط تولید هیوندای قرار دارد. شاسی بلند کمی بزرگ تر هیوندای با نام پالاساید به صورت جداگانه و با پلتفرمی مشترک با کیا تلیوراید تولید می‌شود. 
سانتافه در نسل جدید خود تغییرات زیادی را داشته است که بیشتر آن‌ها مربوط به طراحی آن می‌شود. طبق روال همیشگی کره‌ای این خودرو این بار هم از نظری ظاهری دچار یک انقلاب کامل شده است ولی از نظر فنی کمابیش بدون تغییر مانده است. خبر خوب اما برای خریداران این نسل این است که کره‌ای ها روال همیشگی خود را فراموش نکرده اند و این بار هم خودروی جدیدشان به لیست بلند بالایی از امکانات رفاهی و سیستم‌های ایمنی مدرن مجهز است.
اصلی ترین رقبای هیوندای سانتافه در بازار هوندا پایلوت، تویوتا هایلندر، مزدا سی اکس ۹، کیا سورنتو، سوبارو اکسنت، فولکس واگن اطلس، نیسان مورانو، و فورد اج هستند. در این میان سوناتا تفاوت چندانی با سایر رقبای خود ندارد اما ارزش به نسبت بالای آن به رقم پرداختی همواره تواسنته است موفقیت نسبی آن را تامین کند.

سانتافه در ایران

در کشور ما نسل دوم و سوم این خودروی پر فروش حضور دارد. نسل دوم این خودرو بیش از هرچیزی به موتور ۶ سیلندر خود معروف است که از این خودرو یک قد بلند چابک (به نسبت خودروهای کند داخلی) ساخته بود. البته پیشرانه‌ی ۲.۷ لیتری این نسل آن چنان هم قدرتمند نبود چرا که تنها ۱۸۵ اسب بخار قدرت داشت. همراه شدن این پیشرانه با یک جعبه دنده‌ی ۴ سرعته نیز از دیگر دلایل کم قدرت بودن این خودرو بود. اما نسخه‌ی ۳.۳ لیتری و ۳.۵ لیتری این خودرو که هر دو بیش از ۲۴۵ اسب قدرت داشتند خودروهایی چابک و پر قدرت به حساب می‌آمدند. این دو پیشرانه در نسل دوم سانتافه به همراه یک جعبه دنده‌ی ۵ سرعته به دست خریدار می‌رسیدند که عملکرد به مراتب بهتری به نسبت نسخه‌ی ۴ سرعته داشت. این نسل سانتافه به صورت فیس لیفت شده هم در بازار ایران حضور پیدا کرد که بیشتر تغییرات آن در قسمت عقب خودرو خلاصه می‌شد.
اما قدرتنمایی سانتافه در ایران خیلی به طول نیانجامید چرا که با محدودیت‌های واردات و قوانین جدید این خودرو در نسل دوم خود تنها با پیشرانه‌ی ۴ سیلندر ۲.۴ لیتری خود وارد کشور شد که قدرتی در حدود ۱۸۵ اسب بخار داشت. البته این نسخه به یک جعبه دنده‌ی ۶ سرعته مجهز بود که باعث شده بود قدرت کم موتور کمتر به چشم بیاید اما این جعبه دنده به هیج وجه نتوانست محبوبیت نسل دوم این خودرو را تکرار کند. با تمام این تفاسیر باید بگوییم که نیروی موتور این خودرو آن چنان هم برای کارهای روزمره ناکافی نیست و به خوبی می‌تواند از پس کارهای معمول برآید. 

طراحی

طراحی این هیوندای درست مانند سایر هیوندای‌ها در سطح بالایی قرار ندارد. در واقع مثل همیشه طراحی هیوندای در سطحی پایین تر از کیا و ژاپنی‌های دیگر قرار دارد. این طراحی بیش از آن که جذاب و اصیل باشد سعی دارد تا بیننده را با المان‌های عجیب و غیر معمول خود جذب کند. البته این المان‌های عجیب و غیر معمول تقریبا هیچ جذابیتی چه در نگاه اول و چه پس از گذشت زمان ندارند و صرفا یک سری المان بی معنی و عاری از هرگونه جذابیت هستند. به نظر می‌رسد که هیوندای سعی داشته است تا نمای خارجی این خودرو را به خودروی کنا که یکی از بدترین هیوندای‌ها از نظر طراحی نزدیک کند. باید بگوییم که هیوندای در این کار زیادی موفق بوده است و توانسته است تا این خودرو را بیش از حد به کنا نزدیک کند چرا که سانتافه‌ی جدید حتی از کنا هم بدتر است.

در داخل اتاق این هیوندای هم خبری جدیدی نیست. مثل همیشه کابین تقریبا کاربردی و تقریبا منظم است. این کابین مثل نسل‌های گذشته‌ی سانتافه از زیبایی بصری سایر برندها بی بهره است. اما نکته‌ی اصلی این اتاق و این خودرو و برگ برنده‌ی اصلی و پر قدرت آن در همین اتاق نهفته است. سانتافه درست مانند سایر هیوندای‌های بازار به یک لیست بسیار بلند بالا از امکانات رفاهی و ایمنی مجهز است و هیچ آپشنی را جا نینداخته است. از هدآپ دیسپلی و رادارهای چندگانه گرفته تا صندلی ۸ جهته و سیستم صوتی پریمیوم با ۱۲ خروجی همگی در این خودرو قابل سفارش هستند. در واقع همین ویژگی‌ است که می‌تواند فروش این کره‌ای های خوش ساخت و البته نه چندان زیبا را تضمین کند.

طراحی خارجی

بی شک بدترین قسمت این خودرو نمای جلویی آن است. در این قسمت خودرو تعداد المان‌ها و البته چراغ‌ها بی پایان به نظر می‌رسد و این تعداد المان و چراغ که گویی شمار آن‌ها به بینهایت میل می‌کند به بی نظم ترین شکل ممکن در جلوی این خودرو پخش شده‌اند. از قسمت‌ بالایی جلو پنجره که شروع کنیم می‌توانیم در هر قسمت این خودرو سه ردیف چراغ را مشاهده کنیم که هر کدام آن‌ها یک وظیفه‌ی جداگانه را بر عهده دارند. البته درون هر کدام از این چراغ‌ها بعضا چند چراغ‌ دیگر جای خوش کرده‌اند که به آشفتگی هرچه بیشتر این خودرو کمک شایانی کرده‌اند. در قسمت مرکزی این نما ورودی هوای اصلی آن از یک طرف توسط نواری کرومی و از طرف دیگر توسط هیچ چیز احاطه شده است که به بی نظم تر شدن هرچه بیشتر این نما کمک کرده است.

صرف نظر از کشیده شدن چراغ‌های جلو به نمای جانبی این خودرو می‌توانیم بگوییم که نمای جانبی این خودرو با وجود خسته کننده و یکنواخت بودن، ساده و با اغماض قابل قبول است.

نمای عقب سانتافه جدید به اندازه‌ی نمای جلویی آن بد نیست و تا حدودی قابل تحمل است. این نما هم تا حدودی آشفته به نظر می‌رسد و تعداد خطوط و المان‌های آن بیش از حد نیاز است و همین موضوع باعث شده است تا عاری از هرگونه جذابیت باشد.

قوای فنی

ساده ترین تیپ سانتافه به همان موتور ۲.۴ لیتری ۴ سیلندر نام آشنای هیوندای مجهز است که در بسیاری از خودروهای این برند و برند کیا قرار دارد. در کشور خودمان هم این پیشرانه بر روی خودروهایی همچون کیا اپتیما، اسپورتیج و سورنتو و همچنین هیوندای سوناتا، توسان و سانتافه قرار دارد. البته در ایران برخی از این خودروها در نسل‌های گذشته و یا نسخه‌ی هیبریدی خود به موتورهای دیگری مجهز هستند. این موتور ۲۴۰۰ سی سی که به صورت طبیعی تنفس می‌کند قادر است تا ۱۸۵ اسب بخار نیرو و ۲۴۰ نیوتن متر گشتاور تولید کند که آن چنان که باید برای خودرویی در این کلاس کافی به نظر نمی‌رسد. توانایی کشش بار این موتور حدود ۹۰۰ کیلوگرم است.
نسخه قوی تر این خودرو به یک پیشرانه‌ی ۲ لیتری توربو مجهز است که قادر است ۲۳۵ اسب بخار نیرو تولید کند. این پیشرانه با به لطف گشتاور ۳۵۰ نیوتن متری خود قادر است تا ۱.۵ تن بار را بکشد. 
سانتافه مثل همیشه به صورت تک دیفرانسل (محور جلو متحرک) و یا به صورت چهار چرخ متحرک قابل سفارش است. جعبه دنده‌های موجود برای این خودرو به یک جعبه دنده‌ی ۶ سرعته و یم جعبه دنده‌ی ۸ سرعته‌ی نه چندان فوق العاده محدود می‌شوند.
سواری این خودرو به دلیل سیستم تعلیق و همچنین عدم عایق کاری عالی اتاق آن بی نقص نیست اما در مجموع می‌توان گفت که در شرایط مساعد سواری آن آرام است.

کلام آخر

سانتافه‌ی جدید با آستانه‌ی قیمتی ۲۴ هزار دلار خود و به لطف کیفیت ساخت مطلوب و امکانات پر شمارش به ظرط این که با ظاهر نچسب آن کنار بیایید، یکی از جذاب ترین گزینه‌های بازار از لحاظ اقتصادی است و قادر است تا مدت زمان قابل قبولی شما را بدون دردسر یاری کند. این موضوع درست که هیوندای هیچ گاه در امر طراحی برند اصلی خود یعنی هیوندای خوب عمل نکرده است اما کیفیت محصولات این برند در سال‌های اخیر روز به روز به محصولات ژاپنی نزدیک تر شده است.