اگر توجه کرده باشید بسیاری از خودروهایی که به عملکرد خارق العادهی خود معروف هستند یک خودروی موتور وسط هستند. به عنوان نمونه لامبورگینی آونتادور اس وی جی که سریع ترین خودروی پیست نوربرگرینگ است یک خودروی موتور وسط است.
میتوان گفت که هنگامی که عملکرد خودرو از لحاظ سرعت، شتاب و همچنین بر سر پیچها مد نظر باشد هیچ جایی برای قرار دادن موتور بهتر از بین دو اکسل وجود ندارد. هنگامی که موتور بین دو اکسل و نزدیک به اکسل عقب خودرو قرار میگیرد وزن بیشتری بر روی چرخهای عقب قرار میگیرد. این موضوع باعث میشود عمل ترمزگیری بهبود پیدا کند و همچنین تقسیم وزن بهتری برای خودرو بوجود میآيد. این تقسیم وزن بهتر و ترمزگیری بهتر وقتی که در کنار دیفرانسیل عقب بودن خودرو (مثل اغلب سوپر خودروها) قرار میگیرد باعث میشود که عملکرد خودرو سر پیچها بهبود قابل توجهی پیدا کند چرا که چسبندگی خودرو نسبت به حالتی که پیشرانه در قسمت جلوی خودرو قرار دارد بسیار بیشتر است. از دیگر مزایای این چینش افزایش ایمنی خودرو است چرا که با خالی بودن قسمت جلویی خودرو فضای زیادی برای جذب شدن ضربه در هنگام تصادف از جلو بوجود میآید.
در طرف مقابل چینش موتور وسط مشکلات خاص خود را نیز دارد. شاید بزرگ ترین محدودیت این چینش این باشد که وقتی موتور خودرو در قسمت وسط و عقب خودرو قرار میگیرد دیگر جای خاصی برای قرار دادن صندلیهای عقب وجود نخواهد داشت مگر این که طول خودرو بسیار بیشتر از حالت معمول باشد. به جز این مورد مسئلهی کنترل کردن این خودروها در مواقع بحرانی هم وجود دارد چرا که به دلیل قرار گرفتن موتور در قسمت وسط هنگامی که خودرو شروع کند که به دور خود بچرخد متوقف کردن آن کار مشکلی خواهد بود. در واقع چون که موتور در قسمت میانی قرار دارد و نه جلو و یا عقب وزن آن کمکی به کاهش چرخش خودرو نمی کند و بر عکس این اتفاق را به نوعی تشدید هم میکند. نکتهی دیگری که در این جا وجود دارد این است که خنک کاری این خودروها به نسبت خودروهای موتور جلو کار دشوار تری است چرا که موتور به در مسیر جریان هوا قرار ندارد و برای هوا رسانی به آن باید از مسیرهای دیگری را پیش بینی کرد.
در مجموع میتوان گفت که این چینش مخصوص خودروهای اسپرت و چابک است. این چینش به هیچ وجه برای یک خودرو سدان و یا خانوادگی قابل استفاده نیست اما به محض آن که عملکرد در پیست مسابقه مد نظر باشد هیچ چینش دیگری توان رقابت با موتور وسط را ندارد. میتوان این طور گفت که این چینش تنها به یک دلیل استفاده میشود و آن هم چسبندگی بیشتر است.
به جز آونتادور که در ابتدا به آنها اشاره کردیم خودروهای اسپرت دیگری همچون لامبورگینی هوراکان، فراری لافراری، ۴۸۸ پیستا، اف ۸ تریبوتو، مک لارن پی ۱، ۷۲۰ اس، ۶۵۰ اس، فورد جی تی و آکورا ان اس اکس از خودروهای بی نظیری هستند که از این چینش استفاده میکنند. البته خودروهای ساده تری هم وجود دارند که از این چینش استفاده کردهاند مانند تویوتا ام آر ۲ اما قرار دادن پیشرانه در قسمت میانی خودرو بیشتر اقدامی است که در سوپر خودروها انجام میشود.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.