در سال های اخیر تقاضای بازار برای خودروهای شاسی بلند به قدری بالا رفته است که تمامی برندهای خودروساز سعی میکنند از این قافله عقب نمانند. اکثر برندهای خودروسازی در حال حاضر حداقل یک شاسی بلند را در سبد محصولات خود دارند و یا حداقل در نظر دارند تا به زودی یک شاسی بلند را به محصولات خود اضافه کنند. بسیاری از شاسی بلندهایی که برای اولین بار وارد بازار شده اند خودروهای فوق العادهای هستند. خودورهایی مانند لامبورگینی اوروس و یا بنتلی بنتایاگا خودروهایی هستند که همگی در کلاسی که عرضه شده اند، خودروهای مطرحی به شمار میروند. اما در این میان شاسی بلندهایی هم هستند که تنها با هدف گرفتن سهم از بازار عرضه شدهاند و سازندهی آنها آن طور که باید همهی جوانب کار را نسنجیده است. این دسته از خودروسازان معمولا کمپانی هایی هستند که که تنها امید فروش خودروهایشان برند آنها است و در عمل شاسی بلند جدیدشان هیچ ویژگی جالبی ندارد. شاید نتوانیم جگوار اف پیس را در این دسته قرار دهیم چرا که این خودرو قیمت بسیار معقولی دارد. اما بدون شک مازراتی لوانتهی بد ساخت یکی از این خودروها است. البته این مشکل صرفا مخصوص لوانته نیست و در واقع دو محصول جدید مازراتی یعنی گیبلی و لوانته بخش زیادی از فروش خود را مدیون هویت این برند هستند که با محصولاتی همچون گرن توریزمو و ام سی ۱۲ ساخته شده است.
لوانته
شاسی بلند مازراتی یعنی لوانته یک کراس اوور سایز متوسط است که بر پایهی پلتفرم گیبلی و کواتروپورته شکل گرفته است. این خودرو که چندان هم با دقت طراحی نشده است از قطعات مشترکی با سایر محصولات فیات کرایسلر بهره میبرد. برعکس دو خودروی جذاب این برند یعنی گرن توریزمو و گرن کابریو که کماکان به صورت دستی ساخته میشوند، لوانته یک خودروی تجاری است که با هدف فروش بالا طراحی شده است و خبری از ظرافت ایتالیایی در آن نیست. شاید بدون در نظر گرفتن برچسب قیمت ۸۰ هزار دلاری مدل پایهی لوانته بتوانیم آن را یک شاسی بلند جذاب بدانیم اما به محض این که قیمت این خودرو را مد نظر قرار دهیم متوجه میشویم که هیچ حرفی برای گفتن در مقابل رقیبان تا دندان مسلح خود ندارد. در واقع با پولی که باید بابت لوانته باید پرداخت شود میتوان خودروهایی نظیر ب ام و اکس ۵، آئودی کیو ۷، پورشه کاین، مرسدس بنز جی ال ای و یا لند روور رنج روور اسپرت را خریداری کرد که همگی از این خودرو بسیار بهتر هستند.
طراحی
همان طور که از پلتفرم این خودرو انتظار میرود طراحی لوانته بیش از هرچیزی شبیه به برادران سدان خود یعنی گیبلی و کواتروپورته است. البته این شباهت برای لوانته یک نکتهی مثبت محسوب میشود چرا که به هر صورت بخش اعظمی از فروش این خودرو به خاطر همین شباهت است. البته این خودرو پیش از ان که شبیه دیگر محصولات مازراتی باشد شبیه به اینفینیتی کیو اکس ۵۰ است. برای جلوگیری از ایجاد ابهام باید بگوییم که شاسی بلند اینفینیتی پیش از لوانته طراحی شده است. در واقع طراحی جایی است که همه از یک مازراتی انتظار دارند در آن سنگ تمام بگذارد اما باید بگوییم که طراحی این خودرو هیچ رنگ و بویی از یک مازراتی واقعی نبرده است. طراحی این خودروی به گونهای است که گویی تنها هدف طراحان شبیه بودن این خودرو به سایر محصولات مازراتی بوده است(که البته نتیجهی کار بیشتر شبیه به اینفینیتی است تا گرن توریزمو).
طراحی خارجی
در نمای جلوی این خودرو بیش از هرچیز ورودی هوای بزرگ این خودرو خودنمایی میکند که به یک لوگوی بسیار بزرگ مازراتی نیز آراسته شده است. چراغهای اصلی از دو سمت به سوی این ورودی هوا مایل شده اند و در قسمت بالا به آن وصل شدهاند که ظاهری خشن را به این قسمت از خودرو بخشیدهاند. در قسمت پایین چراغهای جلو دو مه شکن نسبتا بزرگ دایرهای شکل وجود دارد که کمی باعث اشفتگی این قسمت خودرو شده است. شاید بزرگ بودن مه شکن ها در رولزرویس فانتوم خیلی خاص و جذاب به نظر برسد اما طراحان مازراتی بی شک از پس هماهنگ کردن این مه شکنها با سایر قسمتهای جلوی این خودرو بر نیامدهاند. بر روی کاپوت این خودر یک بار دیگر شاهد حضور لوگوی مازراتی هستیم که این بار بسیار کوچک تر از لوگوی قبلی است. دو حجم نسبتا برجسته نیز بر روی این کاپوت نه چندان کشیده وجود دارند که حالتی سیال به آن بخشیدهاند.
نمای جانبی این خودرو نسبتا ساده است. یک قوس به نسبت جذاب بر روی گلگیر عقب این خودرو وجود دارد که حالتی عضلانی به این قسمت بخشیده است. بر روی گلگیر جلوی این خودرو هم یکی از امضاهای مازراتی یعنی خروجی هوای سهگانه و کوچک آن قرار دارد. شاید فکر کنید که مازراتی به همین امضای کوچک بسنده کرده است اما باید بگوییم که به هیچ وجه این طور نیست چرا که یک لوگوی مازراتی بر روی ستون سی این خودرو قرار دارد تا به مبادا این خودرو با خودروی دیگری اشتباه گرفته شود.
عقب این خودرو یکی از معدود جاهایی است که به لوگوی مازراتی منقش نشده است. البته در این قسمت لوگوی مازراتی جای خود را به لوگوتایپ بزرگ مازراتی داده است که در قسمت مرکزی و بالای جای پلاک قرار دارد. طراحی این قسمت ساده و کم جزئیات است. چراغهای عقبی این خودرو به سان سایر مازراتیها طراحی شده است که این بار یک انحنا نیز در قسمت میانی آنها قرار دارد.
در کل میتوان گفت که طراحی این خودرو به هیچ وجه از نقاط قوت آن نیست. طراحی این خودرو به شدت ساده و خسته کننده به نظر میرسد و هیچ نشانی از خودروهای دوست داشتنی این برند مانند گرن توریزمو ندارد. شاید اگر مسئولین مازراتی کمی بیشتر بر روی این خودرو وقت میگذاشتند میتوانستند به طرح بهتری برای آن برسند اما با توجه به جذابیت بازار شاسی بلندها به نظر میرسد که مدیران فیات کرایسلر طاقت انتظار بیشتری را برای این محصول نداشتهاند.
طراحی داخلی
طراحی اتاق این مازراتی درست مانند بدنهی آن چندان با دقت صورت نگرفته است. چینش نامناسب برخی ادوات و دسترسی نه چندان راحت به امکانات این اتاق تنها بخضی از مشکلات این اتاق هستند. سیستم سرگرمی و اطلاعاتی این خودرو هم یک نسخهی کاملا معمولی به شمار میرود و در حد معمول صنعت خودروسازی قرار دارد. در این کابین هیچ خبری از مدرنیته و ترندهای جدید طراحی نیست و در ظاهر همه چیز کلاسیک طراحی شده است. اما همین طراحی کلاسیک هم آن چنان که باید بهینه و کاربردی نیست. البته تمام مشکلات این اتاق مربوط به طراحی آن نمیشود. به طور مثال دسته دندهی این خودرو عملکردی بسیار نا مطمئن دارد و این احتمال وجود دارد که برای راننده مشکلاتی را بوجود بیاورد. البته این کابین سراسر نکات منفی نیست و نکات مثبتی هم دارد. به عنوان نمونه فرمان این خودرو بسیار ساده و خوب طراحی شده است و طراحان آن بسیاری از کلیدها را به طرزی هوشمندانه در پشت آن قرار دادهاند که این کار باعث شده است ظاهر فرمان خلوت و زیبا به نظر بیاید. فضای داخلی این خودرو هم کاملا جادار است و سرنشینان عقبی آن از فضای پا و سر کافی برخوردار هستند. صندوق بار این خودرو هم کاملا جادار طراحی شده است. کیفیت ساخت ادوات داخلی این اتاق از سطح قابل قبولی برخوردار است و به نظر نمیرسد که در بلند مدت هم دچار مشکل خاصی شود. البته این کیفیت ساخت به هیچ در حد و اندازهی رقم ۸۰ هزار دلار نیست اما در کل قابل قبول است.
یکی از نکات عجیب این خودرو نبودن بسیاری از امکانات رایج این روزهای کلاس شاسی بلند لوکس متوسط است. در مدل پایهی این خودرو هیچ خبری از سنسور دنده عقب، هشدار حرکت بین خطوط، ترمز اضطراری و یا بسیاری از امکانات استاندارد برای این کلاس قیمتی نیست و برای در اختیار داشتن این امکانات کاملا رایج خریدار مجبور است تا رقمی حدود ۱۰ هزار دلار را بپردازد. به این ترتیب قیمت این خودرو به حدود ۹۰ هزار دلار میرسد.
قوای فنی
لوانته در مدل پایهی خود به یک پیشرانهی وی شکل ۶ سیلندر ۳ لیتری توئین توربو مجهز است که توسط فراری توسعه داده شده است. این موضوع که این پیشرانه توسط فراری توسعه داده شده است میتواند خیال خریداران را تا حدودی راحت کند چرا که دیگر نیازی نیست بابت عملکرد پیشرانه ی این خودرو نگران باشند. ان پیشرانه در ساده ترین تیپ لوانته قادر است تا ۳۴۵ اسب بخار نیرو و ۵۰۰ نیوتن متر گشتاور تولید کند. هر چند این اعداد ارقام آن هم برای یک مازراتی کمی نا امید کننده به نظر میرسند اما در عمل عملکرد این موتور ستودنی است و سواری بسیار لذت بخشی را برای این خودرو به ارمغان میآورد. شتاب ۰ تا ۱۰۰ کیلومتر این مدل ۶ ثانیه است. در تیپ اس این پیشرانه قادر است تا ۴۲۴ اسب بخار نیرو و ۵۸۰ نیوتن متر گشتاور تولید کند و قادر است تا لوانتهی اس ۲.۱ تنی را ظرف ۵.۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند.
پس از این پیشرانهی ۶ سیلندر که در دو مدل ساده تر لوانته قرار دارند نوبت به پیشرانهی وی شکل توئین توربوی ۸ سیلندر مدلهای جی تی اس و تروفئو(Trofeo) میرسد. در مدل جی تی اس این پیشرانهی ۳.۸ لیتری قادر است تا با ۵۴۲ اسب بخار نیرو و ۷۳۰ نیوتن متر گشتاور خود لوانته را ظرف ۴.۲ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند. قدرت این پیشرانه در نسخهی تروفئو به ۵۸۲ اسب بخار میرسد که آن را قادر میسازد لوانته را در تنها ۳.۹ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند.
نسخهی دیزل لوانته که در واقع ضعیف ترین نسخهی آن محسوب میشود مجهز به یک موتور ۳ لیتری توربوی ۶ سیلندر وی شکل است که قادر است ۲۷۱ اسب بخار نیرو تولید کند. این مدل لوانته به ۶.۹ ثانیه زمان احتیاج دارد تا سرعت خود را به ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برساند. یکی از نکات قابل توجه مدلهای مختلف لوانته این است که هنوز هم مثل گذشته صدای موتور آن بسیار گیرا و پر قدرت است. شاید صدای موتور لوانته به خصوص در مدلهای ۶ سیلندر به خوبی گرن توریزمو نباشد اما صدای آن برای یک موتور ۶ سیلندر کاملا قابل قبول است.
تمامی نسخههای لوانته به صورت چهارچرخ متحرک همیشگی به همراه سیستم گشتاور محوری(Torque Vectoring) طراحی شدهاند و این قابلیت برای آنها وجود ندارد تا در صورت لزوم تمام نیرو را به محور عقب انتقال دهند. تنها جعبه دندهی قابل سفارش برای لوانته هم یک جعبه دندهی خودکار ۸ سرعته ساخت زد اف آلمان است.
در مجموع سواری لوانته یکی از بهترین ها در کلاس خود محسوب میشود و به محض این که سوار این خودرو شوید و به رانندگی بپردازید میتوانید به بسیاری از نقاط ضعف آن فکر نکنید چرا که این خودرو در امر سواری بسیار خوب عمل میکند. سواری این خودرو نرم، دقیق و بسیار لذت بخش است.
کلام آخر
آستانهی قیمت لوانته برای سادهترین تیپ آن که تقریبا هیچ کدام از امکانات خودروهای هم ردهی خود را ندارد حدود ۸۰ هزار دلار است و قیمت قدرتمندترین نسخهی آن هم از ۱۷۰ هزار دلار شروع می شود. لوانته در حالی تا این حد گران قیمت است که بدون شک هیچ مزیتی فاحشی نسبت به هیچ کدام از رقیبان خود ندارد و بر عکس تقریبا در تمامی قسمتها هیچ حرفی در مقابل رقیبان آلمانی، ایتالیایی و یا انگلیسی خود ندارد. درست است که لوانته حتی در ساده ترین تیپ خود سواری لذت بخشی دارد اما این موضوع که این خودرو از مشکلات عدیدهای رنح میبرد را به هیچ وجه نمیتوان نادیده گرفت. بدون شک مسئولین مازراتی بهتر از هر کسی به عیب و نقصهای این محصول تازه وارد خود آگاه هستند اما این که چرا تلاشی برای بر طرف کردن این مشکلات نمیکنند یک دلیل بیشتر نمیتواند داشته باشد و آن هم این است که این خودرو به واسطهی مارکتینگ بی نظیر مازراتی و البته شهرت جهانی که از طریق همین مارکتینگ و برخی محصولتا به یاد ماندنی مازراتی برای برند مازراتی بوحود آمده است به خودرویی بسیار خوش فروش تبدیل شده است. شاید مازراتیهای جدید از لحاظ فنی خودروهای قابل اطمینانی نباشد اما آن قدر در سالهای گذشته خوب عمل کردهاندکه توانستهاند فروش مازراتی را چند برابر کنند.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.