تدابیر کادیلاک برای بازگشت به اوج

امروزه رقابت در عرصه‌ی ساخت خودرو و به خصوص خودروهای لوکس، بسیار بیشتر از گذشته است و برندهای مختلفی در آن شرکت دارند.در این بازار داغ، کادیلاک هم در حال تلاش برای بازسازی خود و حداقل تلاش برای بازسازی چهره عمومی خودش است. اما در این بازار پر تلاطم، کادیلاک چه جایگاهی دارد؟ نتیجه این بازسازی به کجا خواهد انجامید؟یک واقعیت تلخ این است که بازار خودرو کمی سردتر از گذشته شده است، با بحران اقتصادی ای که در سال‌های پیش گریبان گیر جهان شد، رکودی بزرگ بر بازار حاکم شد که منجر به تعطیل شدن شرکت‌های بسیاری گشت. افراد زیادی شغل خود را از دست دادند و دورنمای سیاهی برای بازار خودرو ترسیم شد. اما بعد از گذشت این ماجراها، شرایط کمی بهتر شد و پیشرفت‌هایی در زمینه‌های مختلف روی داد. البته این پیشرفت‌ها همه‌جانبه و با سرعت‌های یکسان نبود و کشورها با سرعت‌های متفاوتی شروع به پیشرفت کردند اما باز هم نمی توان انکار کرد که بازارها به روال قبلی خود برگشتند. در حقیقت این میزان پیشرفت در حدی بود که قدرت خرید مردم در حد بسیار زیادی بالاتر رفت، این موضوع در بازار خرید و فروش خودروی آمریکا با طور واضح اثبات شد، در این بازار، فروش‌های سرسام‌آور جایگزین تقاضاهای کاهش‌یافته شد. به هر صورت این‌طور به نظر می‌رسد که در حال حاضر اوضاع هم در بازار سهام و هم در نمایشگاه‌های خودرو در حال کاهش است. اما در آینده شاهد چه چیزی خواهیم بود؟ در صورتی که این کاهش خرید و فروش در بازارها ادامه پیدا کند، احتمال دارد فروش اتومبیل‌های لوکس هم کم شود و در این شرایط احتمال اینکه کمپانی‌های خودروساز و صندوق‌های تامین بودجه، تولید خودروهای کوچک تر و منطقی تر را سر لوحه‌ی کار خود قرار بدهند بسیار زیاد است.با وجود تمام این شرایط پر تلاطم باز هم چهره‌های مطرحی مانند مرسدس بنز هستند که می‌توانند در چنین بازاری دوام بیاورند. مرسدس موفق شد با پیاده‌سازی طرح‌های محافظه‌کارانه از آسیب‌های رکود اقتصادی در امان بماند. درحالی‌که دیگر رقیبانش در حوزه‌ی تولید خودروهای لوکس مانند لامبورگینی و پورشه با چنین شرایط خوبی مواجه نبودند.

اما در این میان  جایگاه کادیلاک کجاست؟

شاید برای شما م جالب باشد که بدانید زمانی که یوهان دی نایشن، پس از جدایی از آئودی، اینفیتینی را هم ترک کرد و به سراغ کادیلاک رفت چه حجم عظیمی از ایده را با خود همراه داشت. یوهان دی نایشن یک هدف اساسی داشت و آن هم به‌روزرسانی برند لوکس جنرال موتورز یعنی کادیلاک بود. او این هدف را در 2 زمینه پیگیری می‌کرد، یکی طراحی خودرو و دیگری تغییر دادن نگرش مشتریان به برند کادیلاک.اولین اقدام یوهان، منتقل کردن مرکز مدیریت به شهر نیویورک بود. این اقدام باعث می‌شد مدیران و طراحان این شرکت به مراکز طراحی و مد جهان نزدیک‌تر باشند. دومین اقدام یوهان را می‌توان راه‌اندازی چندین مرکز تحقیقاتی پیشرفته‌ی دیجیتالی شبیه آنچه قبلا در آئودی طراحی کرده بود، دانست. این مراکز مانند گالری‌های تسلا بیشتر شبیه مراکز اطلاعاتی بودند تا نمایشگاه‌های خودرو در واقع هدف اصلی آن‌ها برند سازی و افزایش آگاهی مشتریان بود و بر همین اساس تمرکز اصلی آن‌ها نه بر روی بازاریابی و فروش بلکه بر روی این مسائل بود.یوهان دی نایشن تصمیم دارد بر روی نمایندگی‌های کادیلاک یک بازنگری اساسی داشته باشد، این بازنگری در حال حاضر با نام " پروژه‌ی اوج" شناخته می‌شود و در حال اجرا است. یکی از بنیان‌های اساسی این پروژه بر مبنای ارائه کردن یک سامانه‌ی جدید برای طبقه‌بندی ترتیبی نمایندگان بر اساس سطوح ارائه خدمات به مشتریان و مقدار فروش آن‌ها است. بر این اساس قرار است، بهترین نمایندگی‌ها در دسته‌ی نمایندگی‌های درجه یک قرار بگیرند و بیش‌ترین مزایا را دریافت کنند که شامل حاشیه سود بالا است. ضعیف‌ترین نمایندگی‌ها در دسته‌ی پنجم قرار می‌گیرند و احتمال زیادی دارد که کادیلاک آن‌ها را به طور کلی کنار بگذارد.

معیارهای پروژه‌ی اوج برای این طبقه‌بندی بر این اساس است:

  • تهیه‌ی لباس‌های یک شکل برای همه‌ی کارکنان
  • تحویل خودرو درب منزل و ارائه‌ی خودرو درب منزل به مشتریان
  • ارائه خدمات جاده‌ای به مشتریان خودروهای جدید
  • استفاده از تبلت برای تسریع امور ارائه خدمات به مشتریان

به طور قطع انجام این کارها برای کادیلاک هزینه‌های گزافی در پی خواهد داشت. ماهیت این معیارها، سرمایه‌گذاری برای نیروهای جدید، فناوری‌های جدید و ابزار و تجهیزات جدید است بنابراین دور از انتظار نیست که بسیار یاز نمایندگی‌های فعلی توانایی دست یافتن به ایم معیارها را نخواهند داشت. با این حال در صورت اجرایی شدن این طرح و دست یافتن به این معیارها، بازگشت نقدی این سرمایه‌گذاری‌ها می‌تواند کاملا دست‌یافتنی باشد، چرا که نمایندگی‌ها با دست یافتن به این معیارها می‌توانند حاشیه سود بالاتری را نصیب خود کنند و از طرف دیگر ارائه‌ی این خدمات ویژه و منحصربه‌فرد می‌تواند به خودی خود منجر به افزایش مشتری شود که این به معنای افزایش فروش در خط تولید کادیلاک است؛ یعنی به غیر از اسکالید فروش مدل‌های دیگر هم افزایش خواهد داشت. با توجه به اینکه در حال حاضر فروش کادیلاک در بازارهای جهانی به میزان 4.7 درصد و در خود ایالات‌متحده به میزان 12 درصد با افت روبرو بوده است می‌توان انتظار داشت که این کمپانی هر درصد ناچیزی از افزایش فروش را در نظر خواهد گرفت.