۵۰ خودرو که موفق به تغییر دادن دنیا شدند (بخش دوم)
هیچ چیز مانند خودرو موفق به دگرگون کردن دنیا نشده است. خودرو چیزی فراتر از یک ابزار برای تامین رفاه و راحتی بشر و جابهجا کردن اشخاص و چیزها به مکانهای دور در مدت زمانی اندک است. با موتوتلهمراه باشید تا با محصولاتی که بیشتر از سایرین سبب دگرگون کردن دنیا شدهاند آشنا شویم.
۱۳۰ سال مدت زمان زیادی است. این عمر صنعت خودرو است و قاعدتا این بازه زمانی سرشار از نقاط عطفی است که پیشرفت این صنعت را تسریع کردهاند. هزاران هزار نمونه خودرو در طول چندین دههی اخیر به بازار آمده و سپس از مد افتادهاند؛ ولی فقط تعداد کمی از آنها سبب به وجود آمدن یک دگرگونی اساسی گشتهاند. این محصولات چه با فروش و کسب اعتبار در بازار و چه به خاطر داشتن خصوصیتهای مهندسی ویژه خود، اثر بیشتری بر دگرگونی دنیا گذاشتهاند. در کل همهی این پیشرفتها در طی این بازهی زمانی سبب شده که به موقعیت کنونی دست یابیم و نتیجهاش خودروهای توسعه یافتهی کنونی است. در این متن تصمیم داریم با یادآوری کردن اصلیترین نقاط عطف پیشینهی صنعت خودرو، با محصولاتی که بیش از سایرین دنیا را دگرگون کردهاند، آشنا شویم. توصیه ما این است که در ابتدا اولین بخش از این سری مقالات را به منظور آشنا شدن با سیر پیشروی صنعت خودرو با دقت مطالعه نمایید. هماکنون با دومین بخش این سری مقالهها ما را همراهی کنید.
۱۹۳۶- BMW ۳۲۸
مدرکی اساسی به منظور ثابت کردن این نکته که مواد اولیه برای تهیهی یک غذای لذیذ کفایت نمیکند، بلکه نحوهی پخت اهمیت دارد که با مخلوط کردن این مواد اولیه، غذایی خوشمزه را پدید میآورد. خصوصیت ویژهی بیامو ۳۲۸ در توجه کردن به نکات ریز بود که یک رودستر عادی ولی جذاب را به یکی از محترمترین محصولات پیش از جنگ جهانی مبدل نمود. به کارگیری سرسیلندری با طرح هوشمند، آیرودینامیک بسیار عالی و دقت اساسی به وزن محصول، سبب به وجود آمدن محصولی کموزن، پر از هیجان و با امکان دستیابی به سرعت ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت فقط با یک موتور ۲ لیتری شد. بیامو مقبولیتش را بر اساس ۳۲۸ به دست آورد و تاکنون هم به این ارزش و اعتبار افتخار میکند.
۱۹۴۵-Willys CJ-۲A
آیا احتمالی برای موفقیت متحدین در جنگ جهانی بدون Willys MB وجود داشت؟ با یقین در این باره اظهار نظر کردن کمی سخت است، ولی جیپ Willys MB در جنگ جهانی دوم بسیار به متحدین یاری رساند. پس از تمام شدن جنگ، Willys همهی حواس برند خود را بر تولید نمونهای غیر نظامی از این محصول معطوف کرد. خودروی CJ-۲A که مانند یک اسب بارکش تولید شده بود، در سال ۱۹۴۵ بر روی خط تولید رفت. بهجز درب عقب، تایرهای اضافی کار گذاشته شده کنار این محصول، چراغهای جلوی بزرگتر و جلو پنجرهی کوچکتر، CJ-۲A فرق زیادی با MB نداشت. سامانهی جابهجایی خودرو آپدیت و امکانات رفاهی کمی به نمونهی غیرنظامی جیپ افزوده شده بود. بازار پررونقی برای این محصول وجود دارد، زیرا ذات علاقه به این چنین محصولاتی، هنوز هم در کالبد جیپ رنگلر احساس میشود.
۱۹۴۸- Land Rover
لندرور مدل تمام شدهای از تولید خودرو بر پایهی صلاح زمانه است. این محصول با بدنهای از جنس آلومینیوم تولید شد، زیرا بعد از پایان جنگ جهانی، مقدار زیادی آلومینیوم ضایعاتی در دسترس بود و این بدنه طوری ساخته شد که کمترین مقدار انحنا در آن به کار برده شود تا هزینههای فرم دهی به پایینترین سطح برسد. اگرچه این محصول به عنوان راهحلی کوتاه مدت برای وضعیت نابسامان مالی بعد از جنگ تولید و عرضه شد، ولی در اصل همان گونه که همهی ما مطلعیم، بدنهی کموزن و محکم و همچنین قیافهی نمادین آن علاوه بر خصوصیتهای آفرود این محصول، سبب گشت که عمر تولیدش به ۷۰ سال برسد.
اگرچه لندرور نخستین محصول آفرود نبود، این نخستین خودرویی بود که با داشتن خصوصیتهای آفرود با تولید بسیار در دسترس عموم قرار گرفته بود. این محصول برای آنهایی که در مکانهایی با دسترسی و امکانات محدود روزگار میگذراندند، امکان گشت و گذار و تفریح بیشتر فراهم مینمود و به همین شکل برای کشاورزان قابلیت به کار بردن هزاران وسیلهی قابل اتصال را فراهم نمود. در این محصول برای بار نخست از سامانه ۲ دیفرانسیل استفاده شد که هماکنون یکی از پرطرفدارترین امکانات است.
۱۹۴۸- Jaguar XK۱۲۰
بریتانیا در سال ۱۹۴۸ در بیچارگی و ورشکستگی غرق شده بود و ساکنین آن ایالت در مضیقه مالی بعد از جنگ جهانی غوطهور بودند. در آن دوران خودرویی تازه با اسمی تازه از مکانی ناشناخته خودنمایی کرد. این جذابترین چیزی بود که همگان تا به آن تاریخ به چشم دیده بودند. این محصول دارای موتور ۶ سیلندر خطی با دو میل بادامک بود و قول رسیدن به سرعت ۱۹۲ کیلومتر برساعت را هم میداد، آن هم در دورانی که بیشتر خودروها در حال تلاش برای دستیابی به نصف این سرعت بودند. نکتهی قابل توجهتر آنکه جگوار یک محصول با قیمتی مناسب بود. این شرح XK ۱۲۰ در سال ۱۹۴۸ بود و احتمالا بهترین خودروی سراسر بریتانیا یا هر ایالتی است که در آن ساخته شده است.
۱۹۴۹- VolksWagen Beetle
فولکس واگن بیتل با داشتن پرطرفدارترین طرح خودرو تا به اکنون، طرح بیآلایشش را برای بیشتر از ۴۰ سال تغییر نداد. این محصول به وسیلهی فردیناند پورشه به عنوان محصولی ارزان قیمت برای آلمانیها بعد از جنگ جهانی دوم تولید شد.
اصل و اساس فولکس واگن بیتل به دهه ۳۰ میلادی برمیگردد، آن زمان که آدولف هیتلر دستور تولید آن را صادر کرد. ولی نقطهی عطف این محصول در دههی ۵۰ پیش آمد، زمانی که این محصول به یک پدیدهی شگفتآور جهانی مبدل شد. با تعریف دوبارهی خودروی به صرفه و قابل اعتماد، بیتل در بسیاری عرصهها برابر دههی پنجاهی فورد مدل T بود. با گذر زمان، علاقهمندان این عرصه بیشتر مکانیزم و رویکرد ساخت بی آلایش این محصول را مورد ستایش قرار دادند. پس از به فروش رساندن تعداد انبوهی در اقصی نقاط جهان، بیتل شهرت بیسابقهای در بیست سال بعدی ساختش به دست آورد. فروش پایانی این محصول که تا سال ۲۰۰۳ به تولید ادامه میداد، بعد از ۶۵ سال به رقم شگفتانگیز ۲۱ میلیون دست یافت. این محصول آنچنان موفقیتی کسب کرده بود که تعداد زیادی از تولیدکنندگان خودرو را مجبور به بازنگری راجع به راهکارهای خودروهای کمحجم خود و حتی سعی برای کپی برداری فرمول بیتل نمود.
۱۹۵۴- Mercedes Benz ۳۰۰SL
عموم مردم به احتمال زیاد تا به همیشه راجع به نخستین هایپر خودروی تاریخ به بحث و جدل خواهند پرداخت، ولی دربارهی ادعای ۳۰۰SL به عنوان نخستین خودروی دنیا با درهایی به شکل بال پرنده (بازشو رو به بالا)، کسی مشکوک نخواهد شد. این محصول کموزن و جذاب بود و آیرودینامیک و موتور ۳ لیتری ۲۲۰ اسب بخاری تزریق بلافاصلهی آن، بیشک چندین دهه جلوتر از دوران خودش بود. این محصول که سرعتش به ۲۲۴ کیلومتر بر ساعت هم میرسید، گویی الهام گرفته از فیلمهای تخیلی بود. در صورتی که مشتاق به دانستن این هستید که این محصول در دوران خودش تا چه حد پرسرعت بوده، لازم به ذکر است که یک مدل ابتدایی استاندارد از این محصول به مسابقههای Mille Miglia سال ۱۹۵۵ وارد شد و در میان همگی خودروهای مسابقهای مقام پنجم را کسب کرد.
۱۹۵۵- Citroen DS
سیتروئن DS برای سامانه تعلیق روغنی-هواییاش به شدت مورد ستایش همگان واقع شد، سامانهای که به جز سیتروئن، هیچگاه به شکل عمده به کار گرفته نشد. با این وجود، مفهوم سامانه تعلیق روغنی-هوایی به وسیلهی تولیدکنندگان بسیاری مثل رولزرویس، بیامو و مرسدس بنز با هدف بهبود مرغوببت سواری و بهرهمندی از یک سامانه تعلیق خود تنظیم شونده به کار گرفته شد.
از جمله تجهیزات جذاب این محصول، چراغهای جلوی متحرکش بود. این چراغها به فرمان خودرو ربط داشتند و به منظور روشن نمودن کنارهها، در زمان چرخیدن خودرو به سمت راست یا چپ حرکت میکردند. این خصوصیت بیشتر از ۶۰ سال پیش پیش روی سامانههای فعلی چراغهای متحرک بود که هماکنون در خودروهای به روز به کار برده میشود.
اسم و شهرت این محصول اعتبار و مقبولیت بسیار زیادی برای سیتروئن فراهم کرد و این کمپانی بعد از ۶۰ سال اسم این محصول را به برندی جداگانه مبدل کرد. فقط زمان میتواند معلوم کند که آیا این برند نیز مثل سیتروئن DS میتواند موفقیت کسب کند یا نه.
۱۹۵۷- Toyota Toyopet Crown
نام و آوازهی Toyopet Crown به این سبب است که این محصول نخستین محصول ژاپنی به فروش رسیده در ایالات متحده میباشد. اگر چه فروشش در بازار ژاپن تقریبا خوب بود، ولی به این خاطر که برای بازار آمریکا بیش از اندازه کوچک و کند بود، قادر نبود که در این کشور به میزان فروشی بیشتر از ۲۰۰۰ دستگاه دست یابد. ولی تجربهی محصولات کمحجم مانند کراون، قسمتی از آیندهی این کشور بود. تویوتا با آموختن از این تجربه، در سال ۱۹۶۴ باز به رقابتش ادامه داد. تا سال ۱۹۶۶ عدهی نمایندگان تویوتا در کشور آمریکا به ۶۰۰ میرسید و هماکنون کمری اغلب هر سال پرطرفدارترین محصول در بازار آمریکا محسوب میشود.
۱۹۵۷- Fiat ۵۰۰
اگر مینی در پی انقلاب محصولات کمحجم بود، فیات ۵۰۰ تکامل پایانی قبول خودروهای کمحجم آن زمان بود. این احتمال وجود دارد که محصول کمحجم و ارزان قیمتی بوده باشد، ولی نابغهترین ایتالیاییها برایش زحمت کشیده بودند؛ شکل و ظاهر نمادینش هنر دست دانته گیاکوسا و موتور ۲ سیلندر کمحجم آن حاصل سعی و کوشش طراح موتور تیم فرمول یک فراری، اورلیو لامپردی بود. تا به اکنون، به منظور رانندگی کردن داخل شهر با خودرویی جذاب که بشود آن را در هر مکانی پارک نمود و هرجا با آن دور زد، چیزی شبیه به فیات ۵۰۰ پیدا نکردهایم.
۱۹۵۹- BMC Mini
در سال ۱۹۵۹ کمپانی موتور بریتانیا محصولی را رونمایی کرد که به نماد دهه ۱۹۶۰ میلادی و تحولی عظیم در صنعت خودروی آن زمان مبدل گشت. این هاچبک کمحجم که نام مینی به طور کامل معرفی کنندهی آن است، چگونگی ساخت خودروهای سواری را در آینده دوباره تعریف کرد. مینی با استفادهی بهینه از فضای درونی، امکان جا شدن ۴ سرنشین بزرگسال را در محصولی که فقط کمی بیشتر از ۳ متر طول داشت، ممکن کرد. ولی مسئلهی اصلیتر، جاسازی عرضی موتور به استانداردی برای همهی خودروهای محور جلو که بعد از این خودرو ساخته و عرضه شدند، مبدل گشت، اگرچه در اکثرشان از سامانه انتقال قدرت جداگانه به کار گرفته میشود. مینی یک ابزار جابهجایی مقرون به صرفه، کاربردی، اقتصادی و جذاب برای عدهی زیادی بود و در نظرخواهی از کارشناسان این عرصه در سال ۱۹۹۹، بعد از فورد مدل T به عنوان دومین خودروی موثر قرن ۲۰ میلادی برگزیده شد.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.