طی سالها این فرصت رو داشتم که پشت فرمون خودروهای توربوشارژ فوقالعادهای بشینم، اما هیچوقت یه خودروی «کیا اسپرت» رو نروندم، چون «کیا» توی آمریکا فروش نرفته، البته تا الان.
خودرویی که دارین میبینین، «کیا استینگر 2018»ه، یه «سدان اسپرتِ» دیفرانسیل عقب که با یه برنامه و طرح جدید ساخته شده.
این خودرو ویژگیهای زیادی داره که بشه در موردش هیجانزده شد، ولی آیا اونقدری خوب هست که بشه به «آئودی» و «بیامدبلیو» ترجیحش داد؟
بریم یه دوری باهاش بزنیم تا به جواب سوالمون برسیم.
چطور به نظر میرسه؟
ماشین زیباییِ با اون کاپوت خوشگل و سقف شیبدارش، و همین طور جزئیاتی مثل چرخهای بزرگ، اگزوز بیصدا و درب یکدست صندوقعقب.
اگرچه, بعضی قسمتهای اون یه کم شلوغ به نظر میرسه، مثل سطح صیقلی بزرگ و نوار شکلی که روی منحنیها و دریچههای غیرکاربردی کاپوت قرار گرفتن.
حداقل، دریچههای مشکی گلگیر و سوراخهای سرستون یه کاربردی دارن.
پس، یه اتومبیل فوقالعاده و خیرهکنندهست، گرچه یه کم زیادی شلوغه.
فضای بارش چطوره؟
طراحی قسمت عقب «کیا استینگر» بلنده، یعنی فضای باری بسیار کاربردی و بهدرد بخوری داره، که ورودیش خیلی بازه و کفِ صندوق عقب هم در سطح بالایی قرار داره، گرچه بخاطر این سقف شیبدار، صندوق عقب خیلی بلند نیست، ولی خوشبختانه ، میتونین صندلیهای عقب رو به راحتی تا کنین تا فضای صندوق عقب رو از 0.6 به 1.16 متر مکعب تغییر بدین.
کنسول وسط خیلی جاداره و اینجا یه جا فنجونی کوچیک هم وجود داره، اینجا هم خروجیهای شارژ تلفن و فضای کافی برای نگه داشتن تلفن و کلید هم داره.
دوتا جا فنجونی هم روی کنسول وسط داره، ولی اگه بخواین نوشیدنی بیشتری توی ماشین همراهتون باشه، میبینین محفظهی دربها هم برای این کار فضای خوبی داره.
جاداره؟
برای راننده و سرنشین, این خودرو قابلیت های تنظیم شونده ی زیاد, و فضای پا و سر مناسبی داره.
ولی وقتی روی صندلی عقب میشینین، میبینین که طراحی جالب سقفش, فضای بالای سر رو گرفته، و اگر صندلی راننده عقب باشه پاهاتون میره زیر صندلی جلو.
من واقعاً نمیخوام مدت طولانی رو این عقب بمونم.
فضای داخلی اتومبیل چه حسی داره؟
داخل «کیا استینگر» در واقع منو یاد طراحی چیزی شبیه به «آئودی ای تری» میندازه و به نظرم واقعاً خوشگله.
در واقع، نما و حس صفحهی کنترل اون هم تقریباً همین طوره و همین کیفیت رو داره، که خود من از یه «آئودی» ممکنه انتظار داشته باشم.
اما اجزای داخلش با هم زیاد همخونی ندارن. پنل دربها با این فرورفتگیهای جالب، آلمینیوم براق و این روکش چرم قرمزرنگ عالی شدن، ولی وقتی به داشبوردش نگاه میکنین یه سطح صافه که از پلاستیک مشکی، ساده و پرداختنشده ساخته شده.
پس، تو فضای داخلیش عناصر جذابی داره، ولی یه سری چیزاش هم واقعاً آدم رو زده میکنه.
پنل پشت فرمانِ اتومبیل هم خوبه، ولی به نظرم از «کیا اوپتیما» الهام گرفته شده.
مجهزه؟
«استینگر» در 5 مدل با آپشن های پایه و اضافه و موتور توربوی 2 لیتری فروخته میشه، در حالی که مدلهای «جیتی»، «جیتی 1» و «جیتی 2» موتورهای «بایتوربوی وی6» دارن.
این مدل «جیتی1»ه که واقعاً با تجهیزات خوبی مجهز شده، مثل: گرمکن صندلیها، گرمکن فرمان، سیستم ناوبری و فنآوری امنیتی ، مثل: حسگر نقاط کور , ترمز اضطراری قبل از برخورد، صفحه نمایش رنگی ، سقف متحرک بزرگ و یه سیستم صوتی 15 بانده.
«جیتی 2» ویژگیهای لاکچری بیشتری داره، ولی راستش رو بخواین این اتومبیل هم تجهیزات خوبی داره.
سیستم اطلاعاتیش چطوره؟
استفاده کردن از این صفحه نمایش 8 اینچی واقعاً راحته، و من وجود دکمهی کموزیاد کردن صدا و میانبرهای فیزیکی رو تحسین میکنم که استفاده از اونها حین رانندگی رو آسونتر میکنه.
دقت و سرعت عمل این سیستم خیلی خوبه، همینطور نقشهی جهتیابی اون قابلیت بزرگنمایی هم داره.
این خودرو سیستم «اندروید» و «اپل» رو هم پشتیبانی میکنه.
این اتومبیل برای رانندگی روزانه مناسبه؟
این سوال خیلی مهمه، چون گرچه «کیا استینگر» یه خودروی اسپرته، ولی ماشنیه که هر کسی ممکنه اونو برای رانندگی روزانه بخره.
و اگه شما هم این کار رو میخواین بکنین، ازش لذت میبرین.
مثل خیلی از اتومبیلهای مدرن و اسپرت دیگه، چندین حالتِ رانندگی داره که میتونین استفاده کنین، از جمله: حالت راحت یا اکو.
باید بگم تنظیمات خوبی هم داره , مثل حساسیت فرمان و اینجور چیزا.
چیزی که من در مورد این ماشین دوست دارم اینه که وقتی توی یه بزگراه داری رانندگی میکنی، کاملاً بیصداست، و کیفیت رانندگی اون با توجه به خصوصیات اسپرت و چرخهای بزرگش خیلی خوب شده.
جالب اینجاست که به نظرم شما اثرات سیستم فنر و کمک فنر رو بیشتر میشنوین به جای اینکه اونا رو حس کنین، ولی در کل ، رانندگی با اون راحته و مهار کردنش آسونه.
مکانیزم انتقال قدرت خودکار 8 سرعته و سیستم روشن و خاموشش واقعاً منو تحت تاثیر قرار داد، چون موقع رانندگی توی شهر خیلی آروم بی سروصداست.
رانندگی با اون لذتبخشه؟
از اینکه بخوام مدت طولی رو با «کیا استینگر» رانندگی کنم، هیجانزده میشم، چون این ماشین واقعاً آدم رو دلسرد و خسته نمیکنه و موقع رانندگی باهاش خیلی بهت خوش میگذره.
حالا، «کیا» این ماشین رو با یه موتور توربوی دو لیتری با 255 اسب بخار میفروشه، ولی ما هنوز فرصت رانندگی با این ماشین رو پیدا نکردیم، ما الان سوار یه خودروی «جیتی» با موتور بیتوربوی 3.3 لیتری «وی 6» با 365 اسب بخار هستیم.
موتورش فوقالعاده است، قدرتِ زیاد، صدای عالی، واکنش طولی واقعاً خوب.
در 4.7 ثانیه به سرعت 60 مایل در ساعت میرسه و حداکثر سرعتش 167 مایل در ساعته.
پس ارقام عملکردش فوقلعادهست.
البته، بعضی جنبههای «کیا استینگر» هست که ممکنه به اندازهی خودروهای دیگه در این حدود قیمت دقیق و دلپذیر نباشن. حسی که در روندن این ماشین هست و بازخوردهای اون، حتی اگه مدل اسپرتش رو در نظر بگیریم، خیلی سنگینتره، پس یه حسی شبیه به دلسردی به آدم دست میده، به اون اندازهای که از یه خودروی اسپرت انتظار میره سریع و سرزنده نیست.
ولی وقتی موضوع توقف پیش میاد، «استینگر» آدم رو مأیوس نمیکنه، این خودرو ترمز «برمبوِ» چهار پیستونه داره ، که دو پیستون حدود 35 سانتی چرخ جلو و دو پیستون 33 سانتی چرخ عقب رو پشتیبانی میکنن.
گرچه «کیا» نسبت به دقت بعضی خودروهای رقیب در زمینهی پدالها خیلی کامل نیست، ولی توی رانندگی سخت و سنگین خیلی خوب عمل میکنه.
چرخش و انتقال قدرت به چرخهای عقب در همهی مدلهای «استینگر» استاندارده، و من از روندن همچین ماشینی واقعاً هیجانزده میشم، چون این خودرو تمام چرخهاش فعالن و نیروی موتور به همهی چرخها انتقال پیدا میکنه، این یعنی اگه جایی زندگی میکنین که برف شدید میباره مثل اینجا، این اتومبیل خیلی به دردتون میخوره.
ولی باید بدونین حتی اگه یه خودروی تمام چرخ گرفتین، وقتی این خصوصیت توی یه ماشین اسپرت قرار میگیره، 80 درصد از نیروی گشتاور موتور به چرخهای عقب انتقال پیدا میکنه.
پس در نهایت، هرچند ما نمیخوایم با این ماشین مسابقه بدیم، احساس خوب و متعادلی به آدم میده.
از نظر صرفهجویی در سوخت چطوره؟
این مدل پرمصرفترین مدل خودروهای تمام چرخ «کیا استینگر وی6»ه، و با حدود 30.5 کیلومتر به هر گالن سوخت در شهرها و حدود 40 کیلومتر به هر گالن در آزادراهها ارزیابی شده که با توجه به اندازه و عملکرد ماشین خیلی هم بد نیست.
موتور 2 لیتری و ویژگی تمام چرخ بودن میتونه این ارقام رو به 35 در شهرها و 46.6 در آزادراهها برسوونه.
قیمتش چقده؟
قیمت این خودرو از 43 هزار دلار برای «استینگر» با موتور دو لیتری شروع میشه و مدل ارزونتر 3.3 لیتری اون از 39 هزار دلار شروع میشه.
اضافه کردن ویژگی تمام چرخ بودن به هر مدلی 2200 دلار هزینه برمیداره و به اضافهی تجهیزات روکش و بدنه میشه 48.000 دلار و یه نمونه کامل هم برای شما 54.000 دلار هزینه برمیداره.
وقتی به هزینهای که برای یه «آئودی» یا «بیامدابلیو» مشابه و با مشخصات یکسان پرداخت میکنی نگاه میکنی، خرید این خودرو معاملهی خیلی خوبی به نظر میرسه.
نکات منفی خودرو چیه؟
«کیا استینگر» یه اتومبیل فوقالعادهست، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و از روندنش لذت بردم، ولی داخل اتاقش به اندازهی رقباش تمیز کار نشده بود.
چه کسایی میتونن اونو بخرن؟
اگه به جنبهی لذت رانندگی نگاه کنی، این ماشین حرفهای زیادی برای گفتن داره و برای رانندگی روزمره مناسبه.
و به نظرم اینکه یه کم نسبت به رقبای آلمانیش متفاوت و مقرون به صرفهتره، خیلی عالیه.
ولی من دوست ندارم اونو با رقبای دیگه مقایسه کنم، به خودی خود یه محصول عالیه و به دنیای خودروهای اسپرت چیزای جدیدی رو هدیه کرده.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.