سلام. رُنی هستم. به سفر ما خوش اومدین. در این قسمت ماشینها رو به مسیر گِلی میبریم تا گلنوردیشون رو تست کنیم. ولی در عین حال به مناطقی میریم که خودمون هم هنوز ندیدیمشون. هنوز نواحی ناآشنایی در جنوبغرب استرالیا برای ما وجود داره.
برای روز اول از مسیرهایی رد میشیم که برامون تازگی دارن و تا به حال ازشون عبور نکردیم و از همونطرف از راه یه جادهی خیلی شیبدار به بخشی ناآشنا از جنگلهای استرالیا میریم. این مسیر بیشتر متشکل از خاک رس و سنگه.
همون اوایل مسیر به موانعی برخوردیم که خیلی لذتبخش و سرگرمکننده بودند.
روز اول بیرون جنگل کمپ زدیم و این تازه دستگرمی بود. نصف خوبی سفر به اینه که بگردین و ببینین چیا میتونین پیدا کنین بعدش مسیر رو پیش گرفتیم و به طبیعتی زیبا رسیدیم.
حالا به جایی رسیدیم که یه درخت جاده رو مسدود کرده. پس باید از یکی از اسباببازیهام استفاده کنم. اره چوب کاتانا بوی. یه راست از ژاپن به دستم رسیده. وقتی که باز بشه طولش حدوداً یک متر میشه.
اولین باریه که ازش استفاده میکنم. ولی این درخته واقعاً ارزش بریدن رو داره. چه اَرهی باحالیه.
خیلهخب. شروع میکنیم. اوه. تموم شد. چقدر سریع.
این اَره محشره. حالا این اره رو میبندم. سیلکی کاتانا بوی. اینجوری تا میشه. یه ضامن هم داره.
خیلی مفیده. تموم.
بعد از اینکه از اَرهی جدیدم استفاده کردم. به اینجا رسیدیم که کلی درخت مسیر جاده رو مسدود کردند.
و از این درخت شروع میکنیم. مجبور نیستیم از این مسیر عبور کنیم و کل مسیر رو تمیز کنیم. اما اگر میخواستیم رد بشیم از اینجا عبور میکردم و بقیه چوبها هم میبریدم رو رد میشدیم یا روی درختها سطح شیبدار میذاشتیم و راحت به مسیر ادامه می-دادیم. ولی چون فقط داریم در جنگل گشت و گذار میکنیم، نیاز نیست حتماً از این مسیر بریم؛ برمیگردیم و یه مسیر دیگه پیدا میکنیم. به همین سادگی.
مدت طولانی روندیم. بدون اینکه به چیز خیلی جالب و عجیبی برسیم. پس باید بیخیال این مسیر طولانی بشیم و برگردیم به کمپ.
حالا به کمپ رسیدیم. نویزی که میشنوین صدای ماشینه. برای فردا که روز سختیه اماده میشیم. میخواستیم به یه کمپ رایگان بریم که خیلی باصفاست و کنارش فضای سبز و دریاچه داره. ولی تا میخواستیم برسیم اونجا هوا تاریک میشد حالا واسه یه بارم که شده داریم وقتی هوا روشنه آماده سازی رو انجام میدیم و به استقبال تاریکی میریم. من یه عادت بدی که دارم اینه که در طول شب مردم رو به کمپ میارم. ولی این ویدیوی سریع که میبینین آمادهسازی کمپ امشب ماست.
اینم نتیجهی نهایی. با ادیت ویدئو توستین خیلی سریع نتیجه نهایی رو ببینین. با استفاده از یه آتشدان فلزی و چوبهای درخت آتیش درست کردیم. همونطور که دیدین وقتی میاومدیم کلی چوب جمع کردم و الان کلی چوب داریم.
و امشب با این اجاق گاز و کپسول غذا میپزم. جیپتون هنوز دردسرسازه؟ اعصاب خوردکن نیست؟
اینم یه چادرخواب. با کاور بارونی و ضدشبنم و رطوبت. وقت رو نمیگیرم و چادرخواب خودم رو نشون نمیدم. زیر درخت گذاشتم و شاید فقط کمی رطوبت بگیره. لوازمم رو توش گذاشتم. ولی اگر تابحال این مجموعهی جدیدم رو ندیدین، الان خواهید دید. یه چراغ ضدحشره زرد هم داره. تو سفرام متوجه این شدم که حشرات به نور زرد کمتر از نور سفید جذب میشن. نور سفید کلی حشره جمع میکنه. این ابزار برقی و هاب الکتریکیه. ممکنه قبلاً ندیده باشین ولی وقتی کار تموم بشه اینا هم معرفی میکنم. الان لوازم کمپینگ رو کامل آوردم. صندوق و تمام لوازم مورد نیاز بهمراه این یخچال برای غذاها و نوشیدنیهام. این تجهیزات من بود. اینم یه چادرخواب هست که میبینین. الان میرم میشینم و یه استراحتی میکنم و بهتون میگم که قراره امروز و فردا چیکار بکنیم. با ما باشین.
خیلهخب. این با کمپهای دیگه فرق داره. هیچکس میز پهن نکرده. چون یه میز و نیمکت بزرگ اون وسط هست. یهجورایی خوب هم شد . چون جمع و جور کردنش راحتتر شده. چون فردا صبح زود باید بریم. غرب استرالیا زمستونا مثه جاهای دیگه زیاد سرد نمیشه ولی صبح زود هوا 1 الی 2 درجه سانتیگراده. پس باید در کمترین زمان ممکن جمع کنیم و سر قرارمون با الکس برسیم و اون با یه پهپاد تصویربرداری و هری با لندکروزِر سری هشتاد بهمون ملحق میشن. بعدش به برانزویک میریم و نواحی ناآشنایی رو پیدا میکنیم. شاید کمتردد باشه ولی نمیدونم مکانهایی بکر هستن یا نه.
درهرصورت فردا به جاهای ناشناخته میریم.
خب. حالا دیگه کمپ رو ترک کردیم. ساعت 6 صبح که بیدار شدیم هوا خیلی تاریک بود. و اینم یه نصیحت که اگر صبح زود وسایلو جمع میکنین، از این چراغ های پیشانی خیلی به دردتون میخورن تا ببینین دارین چیکار میکنین. امروز صبح یه خورده مِه داره. و کمی جلوتر با الکس و هَری ملاقات میکنیم.
برانزویک، غرب استرالیا. اینجا یکی از مناطق جنوب غرب استرالیاست که تایرهای بزرگ و لیفتِ زیاد، امری حیاتیه. جایی که ما در غرب استرالیا مسیرهای خیلی سختی رو تجربه کردیم. و برخلاف روز اول، ما با این منطقه آشنا هستیم و کلی خوش قراره بهمون خوش بگذره.
کی فکرشو میکرد تازه اومدیم تو مسیری اومدیم و همین اول کاری مکسترَکسها از درآوردیم. اگر دارین به وینچ کردن فکر میکنین بهتون بگم که امکانش وینچ کردن نبود. چون هیچ درخت یا مانع یا ماشینی جلوم نیست و من نفر اولم. الان میفهمید که لوازم ریکاوِری چقدر باارزشند.
با حفظ مومِنتوم از روش بپر.
حتماً متوجه شدین که ماشین هَری از بقیهی ماشینهای گروه کشش کمتری داره. دلیلش اینه که فقط 50 درصد از عاجهای تایرش باقیمونده.
بعدش به این سربالایی تیز رسیدیم. که خیلی هم لغزنده بود. اینکار نیازمند حفظ مومِنتوم زیاد و دقت بالاست.
اگر مثل هَری هنوز کمی حرکت میکنین پس ادامه بدین؛ چون به محض توقف به عقب برخواهید گشت.
حالا اومدیم بالای تپه. داریم ناهار میخوریم مسیر سنگینی بود. خوشحالم این مسیرو بالا اومدیم. وگرنه باید کلی مسافت طی می-کردیم. کشش ماشینها خوب بود و کلی گل به تایرهامون چسبید. حالا میرسیم به تجهیزات ماشین هَری.
یکی از چیزهایی که در سفر به جنگل خیلی ازش لذت میبرم اینه که یه آدم جدید ببینم و ماشینش رو بررسی کنم. همیشه درباره تجهیزات ماشین و روشهای کمپینگ و آفرود و از این جور چیزا ازشون میپرسم.
مطمئنم شما هم از اینکار خوشتون میاد.
خب حالا به منطقهای رسیدیم که 4 گزینه برای عبور داریم.
این تقریباً غیرممکنه. اینم احتمالاً بهترین گزینه است. اون خیلی لغزنده و لجنیه. و آخری هم پر از آبه و لغزندست. گمونم انتخاب درست همین مسیر باشه.
خیلهخب. حالا برای این مسیر دو چیز نیازه. تایرهای گِلی بزرگ و لیفت مناسب. این ازون کارهاست که واین ازش خوشش میاد. و همیشه هم ما رو شگفتزده میکنه که با این لندکروزش از این مسیرهایی میتونه بگذره.
بقیهمون تصمیم گرفتیم راه آسونتری رو انتخاب کنیم.
برای اینکه واین رو باز ببینیم مسیرمتفاوتی انتخاب کردیم و از یه تپه عبورکردیم که خیلی لذتبخش بود.
از همون وقتی که کمپ رو ترک کردیم هیجانزده بودیم. بخاطر اینکه هری قول داده بود که مارو به یه کمپ خیلی خاص و ویژه ببره که فراتر از تصورات ماست.
حالا دیگه جنگل تاریک شده و تقریبا دیگه منو نمیبینین به یکی از بهترین کمپهایی که تابهحال دیدم رسیدیم. اینطرف نمایی از دره داریم. و این طرف هم کمپمونه. دیگه نور علی نور شد. همونطور که میبینین نقطه قوت این کمپ، اینه که آب یه چشمه از کنارش رد میشه. پس مَکًستِرَکًس هامون رو اینجا گذاشتیم تا تمیز بشن. و اینجا هم یه طناب از درخت آویزون کردیم. فقط محض احتیاط که شاید بخوایم سریع به پایین چشمه بریم. خوب نمیبینم چون هوا کاملاً تاریکه. اینم بقیه مَکستِرَکسها. امیدوارم تا فردا تمیز بشن.
صبح بخیر. الان صبح روز سومه. هری قراره یه آبشار نشونمون بده. از روی مَکًستِرَکًس عبور میکنم. اینم از آبشار!! آبش مستقیم از همون چشمه میاد و تازه و تمیزه. خیلی خوب میشه تابستون بتونیم بیایم اینجا . از اینجاییم که وایسادیم جلوتر نمیریم چوت اگه روی اون سنگا لیز بخوری تا آخرش لیز می خوری از اون پایین سر درمیاری. طولش چقدره هری؟
یک کیلومتر. پس یک کیلومتر سرسره آبی خیلی حال میده.
حتماً تعجب کردین که چه غلطی میکنم. آسیبی به درخت نمیرسونم. فقط بخشی از پوسته درخت رو برمیدارم. این درخت خاصیت دارویی داره. خاصیت بیحسکنندگی هم داره. درضمن زخمها رو هم ضدعفونی میکنه. پس اگر به جنگل رفتین و جایی از بدنتون زخم شد، بجای استفاده از داروهای صنعتی یا شیمیایی که عطرشون حشرات رو جذب میکنه از این استفاده کنین. اما با مالیدن خاکهی زیر پوست درخت، حشرات به زخم شما رخنه نمیکنن و برای زخمتون خوبه. بخاطر این نزدیک زخم نمیشن که دقیقاً همون بوی طبیعت رو میده و حسش نمیکنن. پس اگر زخمی شدین یه مقدار ازش رو روی زخم بمالین و این بیحسش میکنه. خیلی عالیه ... برای اینکار مقداری از این درخت خاص رو برمیدارم و توی یه قوطی نگه میدارم. خیلی ازش خوشم اومده.
خب. حالا باید قوطی شِکن هَری رو نشونتون بدم. این اصن پدیدهای بود واسه خودش... اینو میتونم به قطع بگم که کسی که اختراعش کرده فکرش خیلی خوب کار میکرده
خب دوستان. به انتهای سفر سه روزهمون رسیدیم همچنان با ما باشین و بقیه برنامه رو ببینین. درضمن از هری سپاسگزاریم که این کمپ محشر رو نشونمون داد و به این ملک خصوصی دسترسی پیدا کردیم. پس ازم نپرسین که کجاست و آدرس نخواین. تا قسمت بعد و سفر بعد بدرود.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.