سلام . رُنی هستم از آفرودبازهای غرب استرالیا. به یه سفر دیگهی ما خوش اومدین. اینجا باد تایرهامون رو کم میکنیم. چون به یکی از سختترین مسیرهای ممکن وارد میشیم. انتظار داریم با گِلهای زیادی روبرو بشیم و به مشکلات عدیده بربخوریم و بارها از وینچ استفاده کنیم. این یکی از مسیرهاییه که همیشه چالش برانگیز بوده. امروز تویوتا لندکروزِر تککابین و دوکابین سری 79 داریم. بهمراه یه جیپ رَنگلِر. بله درسته. منم کاناپه تویوتا لندکروزِرم رو برداشتم.
برای تدارکات این سفر، چند تا کار انجام دادیم. و یکسری چیزها برای من متفاوتن. برای رفتن به این مسیر نفسگیر تایرهای عقب رو نو کردم. معمولاً تایرهای عقب و جلو رو عوض نمیکنم تا زمستون تو همچین مسیرای گلی دو تا تایر نو داشته باشم. هرسال اینکارو میکنم و چند روز پیش تایرهای عقب رو تعویض کردم و دست نخورده و نو هستن.
درضمن کاناپه هم دیگه اون پشت نیست. و لندکروزِرم دیگه اون همه وزن اضافه رو با خودش حمل نمیکنه.
فرمون به چپ.! الان برای مرحله اول فهمیدین که کار چقدر سخته. زیاد نبود ولی تازه اولش بود. کمی سربالایی رو رد میکنیم و به بخش جدی و سخت این مسیر میرسیم. و همونطور که قبلاً گفتم تو این مسیر کلی خوش میگذره
اینبار مقصدمون جای دوری نیست. مسیرش سخته و خودمون و ماشینامون با چالش بزرگی مواجه میشیم. درضمن مسیر یکنواخت و صاف نیست. که این معرکهست. خیلی از این خصوصیتش خوشم میاد . چون مجبور نیستین به چالشهای روبرو فکر کنین و گزینهی دیگهای ندارین و یه راه بیشتر وجود نداره و باید بهترین راه رو برای عبور ازش پیدا کنین.
سربالاییهای دوپلهای مثل اینی که میبینین قلق دارن. بهترین روش عبور، اینه که چرخها روی هردوپله قرار بگیرن. و حدالامکان تا آخر مسیر این وضعیت رو حفظ کنین. گرچه اگر پلهها خیس باشن داستانش فرق میکنه.
اینم از این. اولین سربالایی جدی رو اینجا داریم. یه اسم هم داره. پایپهیل.
اینم بدترین بخش این مسیر. اینجا میبینین که پلهای شده. و همیشه هم همینطور بوده. یه پلهی دیگه هم جلوتر در مسیر اضافه میشه. ولی این پلهی بلندِ اینجا از همه بدتره. در همچین مسیری چندان قدرت انتخاب مسیر ندارین. مطمئناً در مسیر لجنی و خیسش سُر میخوریم. اگر راننده بخواد از روی پلهها رد بشه، درهرصورت سُر میخوره و میافته توی چاله. پس عملی نیست.
خب، حالا وینچ وارد کار میشه. چند بار سعی کردم رد بشم. ولی نمیشه که مدام یه کار رو تکرار کنین و انتظار داشته باشین نتیجه متفاوتی بدست بیاد!
بله. بازم باید بریم سراغ وینچ . گمونم وینچ ماشینم بعد از 2سال و نیم کاملاً ارزش خودشو نشون داده.
سربالایی خیلی سختی بود. مجبور شدم دوبار از وینچ استفاده کنم. سرجمع یک ساعت طول کشید. دو ماشین دیگه باقی موندن.
در تصویر آهسته میبینین که کجا مومنتوم رو از دست دادیم. و میدونیم که نباید تلاش مداوم کرد و به ماشین مدام ضربه زد. چون باعث آسیب دیدن ماشین و خراب شدن مسیر میشه.
جیپ چرخهای کوچیک و لیفت کمی داشت؛ و این یعنی در کل ارتفاعش از زمین کمتر بود، مَکسترکس هم افاقه نکرد و مجبور شدیم از وینچ استفاده کنیم.
اینجا میبینین که تسمهی اضافه به وینچ متصل میکنیم؛ اونقدر تسمه اضافه وصل کردیم تا به ماشین برسیم.
تقریباً پس از 40 دقیقه وینچ کردن بالاخره تونستیم راه بیفتیم.
موفق شدیم وقتی هوا روشنه به روی تپه برسیم. نوعی موفقیت به حساب میاد. گرچه بعدش مسیر رو اشتباه رفتیم و وقتی هوا تاریک شد به کمپ رسیدیم.
الان توی کمپ هستیم. ماه جولایه و داریم کوتاهترین روزای سال رو میگذرونیم.
اینم بند و بساط منه. همونطور که میبینین کاناپه رو برداشتم. سایه بون بزرگم هم دیگه نمیبینین. پس از این چتر ارزون استفاده میکنم. باعث میشه خیس نشم و خشک بمونم . بغلم رفقا خوابیدن که سایه بونی چیزی ندارن. ولی چادرخواب من خیلی خشک مونده. گذاشتمش اون رو تا وقتی میخوام رولش کنم خیلی خیس نباشه. الان دیگه یخچالم رو آوردم اینطرف. حالا هم برای اولین بار خیس شده. قبلاً کاناپه داشتم و همیشه جاش خشک بوده. حالا یه ساک سقفی دارم که روی باربند نگهش میدارم. توش ابزار دارم. این پایین هم لوازم دیگه و چند تکه هیزم. اینم یه میز کمپینگ که توی خونه درستش کردم. خیلی خوب کار میکنه.
حالا درباره تجهیزات ماشین توضیح میدم. مدتهاست که تجهیزاتم همینه که میبینین. اینجا صبر کردیم که بارون بند بیاد و یه غذای خوشمزه درست کنیم. 15:20
حالا تو راهیم تا با یکی از دوستان بنام آدریان دیدار کنیم. اون یه لندکروزِر سری 80 داره. وقتی به هم ملحق شدیم با هم به تالی میریم. که یه جایی تو جنوبغرب استرالیاست. از چند مسیر در اونجا گذر میکنیم و در نهایت به یه کمپ در وِلینگتون میریم.
دوباره امادهی حرکت شدیم و همونطور که میبینین دوتا ماشین به گروهمون اضافه شدند. همه درمورد تایرهای ماشینم از من میپرسن. نمیتونم جواب قطعی بدم. چون مسافت زیادی نرفته. اما همونطور که دیدین، دیروز خیلی خوب بود و مثل بقیهی لندکروزِرها عملکرد مناسبی داشت. درضمن تایرهاش یه چیزی بین تایر گِلی و تایر همهکاره هستن. ولی تا الان خیلی ازشون راضیم. مخصوصاً در مسیر گلی که دیروز داشتیم. ولی حالا میرم سراغ همهی ماشینها و میپرسم تایرهاشون چند پیاِسآی(psi) باد داره و سریع نوع تایرهاشون رو هم میپرسم ازشون. این کمکتون میکنه تو همچین مسیری در انتخاب تایر و میزان بادشون بهتر عمل کنین. از ماشین خودم شروع میکنیم. باد تایرهای جلوی ماشینم 21 و عقب 25 پیاِسآی(psi) هست.
دلیلش اینه که وزن پشت ماشین بیشتره، همیشه بخاطر کاناپهای که داشتم تفاوتش 5 پیاِسآی(psi) بود ولی دیروز فهمیدم که وضعیت خوبه و نیازی نیست. پس بازم همین کارو میکنم.
محض اطلاعتون میگم که در تمام طول مسیر همهی رانندهها از دنده کمک 1 سنگین در این سراشیبی لغزنده استفاده کردن. و برای کم کردن سرعت اصلا ترمز نگرفتن. و از شتاب هم فقط به وقت لازمش استفاده کردن و با کاربرد هوشمندانه فرمون جلوی برخورد شدید با سنگهای بزرگ و چاله های عمیق رو گرفتن.
اینم یه تصویر آهسته که ببینین چقدر گل از تایرها پاک میشه وتایر گلی خودش خودش رو تمیز میکنه و هر چی تایر رو سریع-تر به گردش دربیارم گِل بیشتری از عاجهاش پاک میشه و این باعث میشه کشش بیشتری رو در مسیر داشته باشین. 310
حالا بعضیامون از ما جدا میشن و بقیه به سمت کمپ قبلی میریم. سورپرایز سورپرایز؛ به تاریکی خوردیم. هنوز داریم میرونیم تا به کمپ میرسیم. این محل رو بخوبی میشناسیم پس میدونیم که تا کمپ چیزی نمونده.
تو تاریکی یه جور دیگه به نظر میاد . بازم باید در شب کمپ بزنیم. فکر کنم تو این چند وقت بیشتر شبا کمپ زدم تا روز. گرچه لذت خوبی داره.
صبح همه بخیر. صبح خیلی سردیه. گمونم 1 درجه سانتیگراده. اینم نمای کمپ ما. حالا اماده میشیم لوازم رو جمع کنیم و کمی دور آتیش گرم بشیم بعدش برمیگردیم خونههامون. خیلی ممنون که تا اینجا تماشا کردین. و یه پوزش بابت اینکه تصویربرداری هوایی نداشتیم. بخاطر مشکل نرمافزاری بود که من با کوادکاپتر(پهباد) داشتم. پس میفرستمش گارانتی و هفتهی دیگه به دستمون میرسه و در سفر هفته بعد اونو خواهیم داشت. تا بعد خدانگهدار.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.