این ماشین، " پاگانی هوایرا بی سیه " که 753 اسب بخار قدرتشه. قیمتش دو و نیم میلیون دلاره به اضافه مالیات های اضافی و فقط قراره 25 عدد از اینا ساخته بشه. از نفیس ترین فیبر کربن و تیتانیوم تو این ماشین استفاده شده. اینجا، قلب کشور ایتالیا، مهدِ تولید ماشین های فوق اسپرته.
 از نظر من این ماشین یه هدفو دنبال میکنه و اونم اینه که برای همیشه و برای آخرین بار نشون بده که "پاگانی" بعد از "زوندا  "ی افسانه ای دوباره جون گرفته. امروز میخوایم بفهمیم که آیا "هوایرا " از زیر سایه "زوندا" بیرون میاد یا نه. ظاهرا که شروع خوبی داشته، حداقل از دید من. 
یه روز طول میکشه.
"زوندا"رو بیاد میارید؟ یه ماشین فوق اسپرت که در سال 99 به بازار اومد و مدل های قبلش رو از مُد انداخت. با الهام از "مک لارنِ اِف وان "، با استفاده از موتور "وی تواِلوِ اِی اِم جی "، و به لطف دوستی آقای " هوراسیو پاگانی " با " فانخیو  "، این ماشین، ارزش های ماشین های فوق اسپرت سنتی رو با مهندسی سبک وزن و خلاقانه ای احیا کرد. این کمپانی یه خیابون پایینتر از لامبورگینی تاسیس شد.
 ماشینای اون مثل ماشینای " دیابلو " عصبانی اَن و توجه زیادی به جزئیاتشون شده؛ مواد بکار رفته در اونا انگار از یه سیاره دیگه‌ست. "زوندا" سبکتر، سریعتر و بهتر از چیزیه که بتونید باور کنید. طی این سال ها موتورش از 6 لیتریِ "سی 12" به 7.3 لیتریِ "اِس"، "اِف" و "سینکویی " و حالا حتی نفیس تر هم تکامل پیدا کرده. آخرین "زوندا" 760 اسب بخار قدرت داشت، صداش شبیه پایان دنیا بود و ظاهرش مثل ماشین هایی بود که تو "لِمانز " شرکت میکردن. چطوری ماشینی مثل "زوندا"رو جایگزین میکنید؟ انگاری "پاگانی" رو کامل نمیشناسید؛ در سال 2012 "هوایرا " عرضه شد.
 این ماشینِ جدید کمپانی بود؛ " پاگانی هوایرا دو دهم ". یه موتور جدید داشت، ولی بازم 6 لیتری توربو دوقلو "اِی اِم جی وی تواِلو"  بود که 730 اسب بخار قدرت تولید میکرد. قابلیت تحرک و آیرودینامیکی بدنه از ویژگی های خوبش بود و مثل همیشه توجه خیلی خوبی به جزئیاتش شده بود؛ اون ماشین عالی بود و هست؛ ولی "زوندا" نیست. در سکوت، "پاگانی" به تولید "زوندا"های بی نظیرش ادامه داد، برای مشتری هایی که فقط یه چیز اصل و نمادین میخواستن. در واقع اونا الانم همینو میخوان، ودرست چند هفته پیش یه "زوندا"دیگه پدیدار شد؛ همون "پاگانی" ای که مردم تصورشو میکردن بود. آیا "بی سی" میتونه اینو عوض کنه؟ آیا فقط "هوایرا " ست که باعث میشه مردم بفهمند فراتر از "زوندا"هم تو این اَبَر کمپانی ماشین چیزی هست؟
 خب "بی سی" یه چیز خیلی خیلی بزرگ تو دستاش داره. اون همه چیز رو برای خارج شدن از سایه "زوندا" داره. تقریبا همه چیزش تغییر کرده. تنها شاسی، سقف شیشه ای و پانل های سقفش با "هوایرا کوپه" مشترکه، و همه اینا دیوانه کننده ست. آیرودینامیک فوق العاده اش که به خوبی با شاسیش هماهنگی داره. "پاگانی" گفته که نیروی تولیدیِ این ماشین 1300 پونده، و سرعتش 186 مایل بر ساعته؛ بهتره که باور کنید.
زیر پوستش یه ساختمان مشابه با "هوایرا " وجود داره؛ تفاوت کمی با هم دارن، تعداد کمی نقاط اتصال وجود داره. اما به یقین میشه گفت شاسیشون یکیه و از کربن-تیتانیوم ساخته شده؛ فیبر کربن به همراه رشته های بافته شده تیتانیوم. پس پیکره بسیار محکمی داره. اما جزئیاتش دچار تغییرات زیادی شده. سیستم تعلیقش محافظ داره و نسل جدیدی از کمک فنرها رو داره؛ کاملا قابل تنظیمه و از کمپانی بصورت تنظیم شده عرضه میشه. اگه خیلی خیلی مشتاقید میتونید تنظیماتش رو تو مسیر های مختلف عوض کنید.
 ترمزهاش کالیپرهای جدید دارن و یه ماده سرامیک کربنی جدید برای عملکرد بهتر بهشون اضافه شده. رینگ های جلو 20 اینچ و رینگ های عقب 21 اینچ قطر دارن و لاستیکهاشم سفارشیه. هر "بی سی" با تعدادی رینگ یدکی و لاستیک برای استفاده در پیست عرضه میشه. 
خب حالا اگه به پشتش توجه کنید، متوجه یه سری تغییرات میشید. هنوزم گیربکسش متقاطعه، و راه خیلی خوبیه برای قرار دادن مرکز جرم ماشین درست در مرکز ماشین. گیربکسش اتومات تک کلاچه ست. جعبه انتقالش پدال داره و متقاطعه. یه نگاهی به این تیتانیوم بندازید. خیلی شبیه "پاگانیه" ، مگه نه؟ لوله های اگزوز تیتانیومی باید صدای بیشتری تولید کنن.
 یه تغییر بزرگ، آداپته کردن دیفرانسیل عقبه که باعث شده عملکرد "پاگانی" تو یک بازه محدود بشه.
تقریبا همه چی تغییر کرده. این فقط یه "هوایرای کوپه" با چند تا قطعه اضافی نیست؛ تقریبا مثل یک ماشین تماما جدیده.
فیبر کربن و تیتانیوم، به خوبی تو این ماشین بکار رفتن و باعث نشاط شما میشن. اما یه نگاهی هم به این لیست بندازید تا پتانسیلش رو تحسین کنید. چرا؟ خب موتور توربو شارژ شده 6 لیتری "وی تواِلوش"، 753 اسب بخار تولید میکنه. الان میدونم شما چه فکری میکنید. میتونید یه "فراریِ" موتور جلو-ِ "جی تی" بخرید که قدرت بیشتری داره و توربویی هم نداره. خب کاملا حق با شماست. اما این ماشین بعد از خریدِ اولین خریدار "زوندا" یعنی "بِنی کایولا"، "بی سی" نام گرفت. این ماشین
تنها "دو هزار و ششصد و هشتاد و پنج" پوند وزن داره؛ پس فکر میکنم 753 اسب بخار براش کافی باشه. بریم ببینیم چطوره. موافقید؟
میتونیم درباره عملکردش تو یه دقیقه صحبت کنیم. از نظر من، درواقع چیزی که مانع تبدیل شدن "هوایرا " به یچیز مطلقا نمادین مثل "زوندا"میشه، سرعتش نیست، بلکه شخصیتشه. شخصیتی که "زوندا"، فراوون داشت و با یه موتور غرش کننده "وی تواِلو" تنفس طبیعی پیداش کرده بود. این کاری میکنه که از گوشاتون خون بیاد، ولی قلبتون آواز بخونه! اون یکی از بهترین موتورهای ساخته شده بود.
 موتور جدید "توربو دوقلو وی تواِلو"، اون صدایی که باید رو نداره؛ واقعا نداره. 
یه جورایی صنعتیه و قطع به یقین خوب نیست. این موضوع در تناقض با "هوایرا " های دیگه ست؛ توجه به جزئیات و تزئینات، نرم تر بودن ماشین. تقریبا رویکرد یه ماشین فوق اسپرت "جی تی" رو داره.
 اما تو "بی سی"، تاحدی، تناسب بیشتره و این ماشین دوباره صداشو پیدا کرده. 
عصبانیه! واقعا، واقعا عصبانیه.
 خب بذارید من کسی باشم که بهتون میگه 753 اسب بخار برای ماشینی که کمتر از 3 هزار پوند وزن داره کافیه. در واقع باید بگم خیلیه! این از لحاظ فیزیکی، بطرز خشنی سریعه. 
ممکنه که قدرت احمقانه " بوگاتی شیرون " یا حتی "پی وان " رو نداشته باشه، اما ما به این نتیجه رسیدیم که اسب بخار دیگه مهم نیست. این ماشین قدرتی که نیاز دارید رو داره؛ حتی بیشتر از چیزی که انتظار دارید.
 چیزی که در مورد "پاگانی" خوشم میاد، اینه که اونا دنبال اعداد و ارقام نیستن. اونا قواعد خودشونو دارن؛ قواعدی که دنبالشن، همه‌ش در مورد کاهش وزن ماشین، قابلیت بالای رانندگی و تمام چیزاییه که به رانندگی شما تو جاده مربوط میشه. تو این ماشین، اون قواعد واقعا وجود دارن.
دلیل اینکه به خوبی عمل میکنه اینه که وقتی جرم برای شتاب گیری، ترمز، پیچیدن کم باشه، ماشین چالاک میشه و تعادل داره. احساس میکنید ماشین روی سطوح سُر میخوره؛ اما هنوزم اون ماشینی که واقعا جاده رو میکنه، "بی سیه".
 سفت تر و وحشی تر از "هوایرا "ی معمولیه، اما به نظر نمیرسه؛ یه جورایی حقه زدن. شما به کیفیت سواریش اهمیت نمیدید، چون کنترلش به نحویه که میتونید از ماشین بهره ببرید. 
من هر لحظه به این فکر میکنم که این ماشین چند میلیون دلار پولشه؛ 
فوق العاده ست.
 این ماشین حس بدی نداره؛
نمیشه گفت خیلی خاص یا خیلی سبکه؛ شبیه به یه فراری جدید. فرمون پذیریش خیلی سنگینه و رانندگی باهاش خیلی هیجان و استرس نداره. اما خلاقانه طراحی شده و با شاسیش بصورت هماهنگ کار میکنه. کاملا باهاش حس اعتماد به نفس میگیرید.
فیبر کربنی فقط یه بخششه؛ هر جزء این ماشین یه تزئین به حساب میاد. قطعاتش به طرز صحیحی اصلاح شدن و واقعا خیلی خوب میتونید باهاش رانندگی کنید.
من میتونم ساعت ها با "بی سی" تو جاده رانندگی کنم، اما یه چیزی هست که خیلی زود مشخص میشه؛ حتی تو جاده های ایتالیایی و داخل یه ماشین اسپرت ایتالیایی، به همراه کلی پلیس ایتالیایی که دوستتون هستن و مردمی که برای شما جیغ و هورا میکشن، باید گفت که "بی سی" نیاز به فضای بیشتری داره. برای آشکار شدن شخصیتش بطور کامل، به یه مسیر مسابقه ای نیاز داریم، اینطور فکر نمیکنید؟ 
پس بیاین به یه پیست در جنوب شرقی میلان بریم و ببینیم که آیا "بی سی"  تو پیست هم میتونه همه رو شوکه کنه؟ 
 حالا این ماشین شگفت انگیزو داریم تو پیست امتحان میکنیم. قدرتشو خوب منتقل میکنه و این، اولین تاثیر مثبتش رو من بود. راستش خیلی نگران بودم، ولی خودمم نمیدونم نگرانِ چی بودم. حس عالی ای داره، خیلی سریعه و خیلی خشنه. این ماشین تناسب خوبی داره؛ یه جورایی مثل هیولائه. شخصیت هیولایی داره؛گیربکسشم همینطوره، میتونید ببینید. این یه دوکلاچه سریع و روون نیست، اما هماهنگی خوبی با ماشین داره.
علاوه بر اینه، چیزی که وقتی تو پیستم حس میکنم تعادل مناسب شاسیشه. 
خب مسئولین "پاگانی" بهم گفتن که این ماشینو سالم میخوان. فرمون پذیری دقیقی نداره اما به خوبی میپیچه. وسطای پیچ حس میکنید که بهش فشار میاد، اما اوکیه، چون یه موتور وی تواِلو اینجا دارین. پس فشارو فراموش کنید. 
بنگ! گازو تا آخر گرفتم و نزدیک بود فرمون از دستم خارج بشه. تقریبا تو پیست مثل همیشه ست. این ماشین قابلیت رانندگیِ بالایی داره، ولی تو یه پیست کوچیک مثل این گاهی رفتار خوبی نداره. سبکه و مسیرشو خوب تغییر میده. یه جاهایی یه کم فرمون پذیریش کم میشه.
از وسط پیچ.. اما میتونید با فشار دادن پدال گاز این قضیه رو حل کنید. یه بار دیگه میگم موتور این ماشین به خوبی مهندسی شده، چون پاسخ سریعی نسبت به گاز دادن داره و واقعا خوبه. بهتون اعتماد بنفس لازم برای گاز دادنو میده. خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو میکنید. 
شما واقعا مزیت سبک بودن ماشین رو لمس میکنید. خصوصا در یه پیست کوچیک مثل این که همش باید پاتون رو ترمز باشه. پدال هاش شاید یه کم از چیزی که دوس داشتم بلند تره. اما سرامیک های کربنی تحمل بالایی دارن. اونا جلوی این نیروی وحشتناکو خوب میگیرن. البته اونقدر زیاد نیست که نشه جلوشو گرفت. ماشین حال و هوایی داره که انگار برای پیست مسابقه ساخته شده. کارایی خوبی داره و این یه حس فوق العاده ست.
هیچوقت فکرشو نمیکردم همچین کارایی داشته باشه. "هوایرا " تون رو تو دنده 3 بذارید و وارد پیچ بشید و ببینید چه اتفاقی می افته. من واقعا واقعا با این ماشین حال میکنم. "زوندا"عالیه، ولی من راجع به "هوایرا بی سی "هم همین نظرو دارم؛ عجب چیزیه.
 خیلی خب، واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. یه پیست خالی از ماشین و یه "هوایرا بی سی "؛ شما بودید حال نمیکردید؟ من میگم که ممکنه "زوندا"هیچوقت نتونه جایگاه "پاگانی" افسانه ای رو بگیره، که سمبلی از یه ماشین فوق اسپرت شگفت انگیزه، اما اونم اوکیه. "هوایرا بی سی " هم جایگزینش نمیشه؛ اونا برادرن و تو این کارخونه عجیب غریب، تو جاده و الان تو قلب من، شونه به شونه هم وایمیسن. این یه معامله واقعیه. چه کسی بیشتر از اینو میخواد؟

مشخصات فنی

Pagani Huayra BC - 2019
Pagani Huayra BC
اتوماتیک - هفت دنده
6000
جلو - V شکل
12
48
700
1001
4,605
2,036
1,169
1,350
P255/35ZR19
P335/30ZR20
360
3.2
20.5
470 g/km
ABS
N/A
چرمی - برقی
دوگانه اتوماتیک
برقی
تاشونده برقی با گرم کن
LED
Radio: AM/FM Audio System - inc LCD screen, iPod and iPhone integration, USB playback, A2DP Bluetooth audio and phone streaming and integrated satellite navigation system