دهههاست که این برند به عنوان چهرهای محبوب تو صنعت خودرو حضور داره. با چراغهایی که به قدرت رویاها ست. همیشه این حس وجود داشته که هوندا فقط یه ماشین پول ساز نیست. به نظر میرسه یه جور جسارت پشت مهندسیشونه. این مورد دقیقا با نگرششون بر اساس ذهنیتِ SOICHIRO HONDA، کسی که کمپانی رو تاسیس کرد، متناسبه.
تو این ویدئو، نگاهی به سرگذشت هوندا میندازیم و اینکه چطور به یه کمپانی کوچیک با نامی خانوادگی تبدیل شد.
این داستان با SOICHIRO HONDA شروع میشه که سال 1906 توی خونهای روستایی تو CONO-ِ ژاپن به دنیا اومد. پدرش یه آهنگر بود و پسر جَوون بیشتر وقتش رو پیش پدرش به ساختن دوچرخه میگذروند. از تجربیاتش تو کارِ پدر، خیلی زود به مکانیک و مهندسی کشش پیدا کرد. تو 15 سالگی بدون تحصیلات رسمی خونه رو ترک کرد و به دنبال کار به توکیو رفت. بعد مدتی به عنوان شاگرد تو یه گاراژ ماشین به کار مشغول شد. تو 17 سالگی، یه ماشین مسابقه رو توسعه داد که جوایزی گرفت و رکورد میانگین سرعت جدیدی رو ثبت کرد. کاملا واضح بود که این پسر استعداد داره. تو سال 1937 تصمیم گرفت که کمپانی خودشو راه بندازه و روی ساختن رینگهای پیستون متمرکز بود. اون سال کمپانیش، سفارشات زیادی از کمپانی تویوتا گرفت. متاسفانه این قرارداد به دلیل مناسب نبودن کیفیت قطعاتش لغو شد. اما ناامید نشد و تصمیم گرفت به مدرسهی مهندسی بره، تا حتی بدون دریافت مدرک بتونه از نزدیک کارخونههای ژاپن سر دربیاره. با سختی زیاد دو سال از عمرش رو صرف مشاهده بهترین تمرینهای مهندسی کرد. به محض انجام اینکار، متوجه دلیل و هدف کنترل کیفیت شد و سال 1941 تونست که رینگهای پیستونی زیاد و قابل قبولی رو به تویوتا بفرسته.
سفارشات تویوتا، خیلی بیشتر از توان مدیریت هوندا، توی کارگاهش بود. بنابراین تصمیم گرفت یه کارگاه تازه بسازه. اما مشکل بزرگ این بود که ژاپن درگیر جنگ جهانی دوم شده بود و خیلی از مواد، مخصوصا سیمان کمیاب شده بود. و همین هوندا رو به فکر تولید سیمان انداخت که قبل از ساختن کارخونهی جدید برای ارائهی سفارشات تویوتا، خودش سیمان تولید کنه. این کارخونههای جدید از جنگ جان سالم به در بردند، اما از طبیعت نمیشد فرار کرد و زلزله باعث شد ساختمونهای زیادی تخریب شن. تصمیم هوندا برای جبران خسارت و فروش کل تجارتش به تویوتا، باعث شد تا فرصت پیدا کنه به اولین عشقش؛ موتورسیکلت برسه.
توی جنگ جهانی، مصالح نایاب شده بود. با تموم شدن جنگ، هوندا و مردم ژاپن با کمبود بنزین مواجه شده بودن. چیزی که مردم واقعا نیاز داشتن، حمل و نقلِ به صرفه از لحاظ سوخت بود. Honda این خلاء رو توی بازار دید و برنامهش نصب موتورهای ارتشی اضافی روی دوچرخههای قدیمی که یه جورایی ترکیب کردن انرژی بود. اولین محصولی که وارد بازار کرد موتور سیکلتِ A Type بود. سال 1949 یه بدنه و موتور کامل برای موتورسیکلتش طراحی کرد، به اسمِ Model D. و این موتور مثل رویا بود. در این مقطع SOICHIRO به نیروهای TAKEO FUJISAWA ملحق شد و کمپانی Honda رو به همون شکلی که ما امروز میشناسیم، تاسیس کرد. FUJISAWA همراه با سرمایه؛ بیش از پول، بینش مالی و تجارت با خودش اورد. علاقهی Honda به مکانیک منجر به طراحیِ دوبارهی موتور 4 چرخه شد. با این اختراع جدید او توانست قدرت موتور رو دو برابر کنه. این طراحی مجدد باعث شد که Honda 15% بازار موتور سیکلت ژاپن رو طی چند سال توی دست بگیره. با این حال اهمیت چندانی برای SOICHIRO نداشت، پیشرفت برای او اینگونه معنا پیدا میکرد که این موتور به عملکرد فوق العادهی هوندا تو پیست مسابقه، منجر بشه. کمی بعد موفقیتها با تجارت همسو شد. در اواخر دهه 50 میلادی، به همهی جوایز مهم دست پیدا کردن.
SOICHIROحتما خودش با ماشینها رانندگی میکرد تا اون تصادف وحشتناک سال 1936 که چشم چپش به شدت آسیب دید براش اتفاق افتاد. SOICHIRO بعدا توضیح داد که چقدر سخت مشغول ساخت ماشیناش بود، تا جایی که یک هفته نخوابید تا بتونه مشکلشون رو حل کنه. به ماشینهاش مثل بچههاش نگاه میکرد و انگار که خودش مادرشونه. موفقیت تو مسابقات، پیشرفتهای زیادی رو براش به همراه داشت، طوری که منتهی به تولید ماشینهای بعدی شد. شاید فکر کنین هوندا پرسرعتترین ماشینها رو میسازه، اما درواقع برعکسه. موفقیت اصلی این کمپانی بخاطر Super Cub 50 سی سی سال 1958 شونه که طوری طراحی شده بود که یه وسیلهی نقلیه سبک و ساده و امن باشه. اونا میخواستن وسیلهای بسازن که زنان و افراد خاصی که سوار موتور نمیشدن، هم استفاده کنن. اساسا مردها مشتری موتورسیکلتن، رانندگی با SUBER CUB اونقدر راحت بود که میشد با یه دست انجامش داد و مشتریها میتونستن بستههای خریدشون رو باهاش حمل کنن. درواقع موتوری برای انجام ماموریت بود، و تعداد زیادی فروخته شد. طی تنها 2 سال پس از تولید ،SUBER CUB هوندا رو به بزرگترین سازندهی موتور ژاپن تبدیل کرد و به طرز شگفتانگیزی SUBER CUB هنوز داره تولید میشه. بیش از 100 میلیون دستگاه تولید و این وسیله به پرفروشترین وسیله موتوری دنیا تبدیل شد. با جهانی شدن شهرت SUBER CUB دیگه وقتش بود که هوندا به دنیا هم نگاهی بندازه. سال 1959 کمپانی هوندا رو تو آمریکا راه اندازی کردن. جالب اینجا بود که هوندا به موسسات توزیعکننده اکتفا نکرد، چون میدونست که این فروشندگان دنبال فروش مدلهای موجود نیستن. اونا دنبال این بودن که یه موتور جدید برا اون دسته از مردم که موتور سیکلت رو خطرناک میدونستن، بسازن. به لطف افراد مشهوری مثل James Dean و Elvis، با انتشار عکس یه مرد جسور تو آمریکا، قضیه به کلی عوض شد. بنابراین با شناخته شدن این مسیر با هوندا، اونا موتورهاشونو، به جای خرده فروشهای موجود، تو فروشگاههای وسایل ورزشی، فروشگاههای طراحی وسایل نقلیه، و حتی مغازههای سخت افزار به فروش می رسوندن.
و شعارشون این بود که بهترین مردم سوار بر هوندا دیده میشن، و این شعار عملی شد. طی 1 سال 50% موتورهای فروش رفته در آمریکا متعلق به کمپانی هوندا بود. شاید این بابت قدرت تبلیغات باشه، اما صادقانه بخوایم بگیم شاید این کمپانی کاری بیشتر از این حرفا کرده بود؛ فروش موتوری سبکتر با قدرتی دو برابر و با قیمتی که ¼ ماشینهای موجود تو آمریکا بود.
از سال 1960 تا 65 درآمد بخش آمریکایی شرکت هوندا از 500 هزار دلار به رقم تقریبی 80 میلیون دلار بیشتر شد. در طول این دوره، این کمپانی هر ماه 100 موتور تولید میکرد، درحالی که سایر کمپانیها فقط میتونستن 15 هزار موتور تو سال تولید کنن. Honda تو ساختن موتور خیلی پیشرفت کرده بود و امروز هم پیشرفته و پیشروست. سال وقتش بود که هوندا بالهاشو باز کنه. اونا از تولید وسایل نقلیهی دوچرخه به چهارچرخ حرکت کرده بودن. SOICHIRO HONDA به فکر تولید آرزوی همیشگیاش؛ ماشینهای قابل خرید و ارزشمند افتاده بود. هوندا درمورد ماشین های کوچیک اروپایی مطالعه کرده بود، مثلا اون ماشینایی که فیات اواخر دهه 60 میلادی تولید میکرد. کلاس جدیدی از ماشینهای فوق کوچیک، گزینه خوبی بنظر میرسید. اولین اقدامشون کامیون پیکاپ دو درِ T360 بود. این ماشین موفقیت چندانی تو داخل و خارج ژاپن بدست نیاورد، اما از شانس خوبشون، بعدتر محبوب میشه. سلیقهی دنیا در حال تغییر بود و مطابق میل Honda پیش میرفت. در نتیجه تغییر جامعه در دهه 60 میلادی، اوایل دهه 70 میلادی شاهد رشد حرکات اجتماعی بود. نارضایتی مردم به دلیل آلودگی هوای شهرهای آمریکا، رو به افزایش بود. این موضوع باعث ایجاد قانون هوای پاک 1970 شد که به موجب آن تمام ماشین سازان مجبور به رعایت قوانین سخت و جدید در مورد آلایندگی خودروها میشدن. در همین زمانها سه تا از بزرگترین خودروسازان آمریکا به کنگره گفتن که این قوانین جدید غیر قابل تحقق هستن. اما هوندا با یه حرکت شوکآور گفت که شدنیه!
در نتیجه آمریکاییها این چالشو قبول نکردن، اما پس از چاره اندیشی انجامش دادند. اونا چیزی که به اسم " catalytic converter" رو تو ماشیناشون بکار بردن تا بعد از احتراق تو موتور، هوا رو تمیز کنه. از طرف دیگه هوندا راه دیگهای رو امتحان میکرد: اونا از پایه یه موتور کاملا جدید و انقلابی ساختن که تستهای مربوط به آلایندگی رو پاس کرد. این موتور انقلابی
compound vortex controlled combustion نام گرفت، یا به طور اختصاری CCVC. اولین ماشینی که ازین موتور استفاده میکرد ،یه تکون بزرگ میخورد. سال 1973 این موتور روی ماشینی تحت عنوان Civic نصب شد.
انتخاب یه سری از ماشین ها وقتی صحبت بنزین میشه، سخته. هوندا فرق داره. تمام موتورهای هوندا بدون نصب مبدل کاتالیست هستن. بنابراین میشه از سوخت معمولی یا بدون سرب استفاده کرد.
در این زمان قیمت سوخت تو ایالات متحده بالا بود. و Civic از لحاظ مصرف سوخت به صرفه و قابل اطمینانتر بود. ماشینی عالی تو زمانی عالی بود. خریداران ماشین تو دنیا، زیادتر میشدن و این کمپانی کوچیک ژاپنی که Honda نام داشت ماشینهای مطمئنی میساخت و کمی بعد 10 هزار Civic هر ماه میفروخت. فروشها ادامه داشت و طی یک دهه Honda خودشو یکی از پیشتازترین ماشینسازان جهان اثبات کرد. دهه 80 میلادی یک شاخه ماشینسازی در ایالات متحده به راه انداخت و Honda Accord اولین ماشین بین المللیای بود که در سال 1982 تو ایالات متحده ساخته شد. کیفیت ماشین خیلی شباهت به رقبای ژاپنیش داشت. این موضوع طلسم افسانه قدیمی که میگفت کارگران آمریکایی نامرغوب-تر از کارگران ژاپنی هستن رو باطل میکرد. این موضوع، یکبار برای همیشه ثابت کرد که مشکل اصلی مدیریت آمریکاییها بود نه کارگرهاشون.
با شروع دهه 90 میلادی قدرت این کمپانی رو به افزایش بود، و Honda با سبقت از Chrysler به سومین ماشین ساز بزرگ ایالات متحده تبدیل شد. اما در سال 1993 با برملا شدن این رسوایی که تعدادی از مدیران هوندا ده ها هزار دلار از فروشنده هایی که امتیاز و انحصار ویژه میخواستن، دریافت کردن رو به افول رفت. بعد از این مشکلات، به بهترین گزینه بازگشت؛ مهندسی. SOICHIRO HONDA در سال 1991 از دنیا رفت اما اشتیاقش برای تحقیق و توسعه، همچنان بخش اصلی کمپانی هوندا باقی موند. وقتی بحث آلایندهها مطرح شد، اونا از ماشین سازان بزرگ پیش افتادن و به طور منظم با سوختهای جایگزین آزمایش میکردن. یکی از این آزمایشات Honda Dream نام داشت که بزرگترین ماشین مسابقه ای بود که با انرژی خورشیدی کار میکرد. با شروع قرن 21، تلاشهاشون برای بالا بردن کارایی نتیجه داد، وقتی که تغییر ناگهانی قیمتهای نفت، مشتری ها رو بیش از پیش به فکر این جنبه از ماشینها انداخت. Honda تمایلات مردم برای ماشین های برقی و هیبریدی رو دید و با تولید Civic GX در سال 2006 تبدیل به اولین خودروسازی شد که ماشینی برای عامه مردم که با گاز طبیعی کار میکرد، رو ساخته.
امروزه تصویر Honda همون طوریه که همیشه بوده. اونا همچنان برندی مطمئن و باکیفیت که روی کارایی و تحقیق و توسعه تمرکز دارن، شناخته میشن. این کمپانی 8اُمین خودروساز بزرگ دنیا محسوب میشه اما نکته جالب اینجاست که اونا بیشترین موتورهای احتراق درونی نسبت به هر ماشین ساز دیگه ای رو میسازن و 14 میلیون قطعه در سال گذشته ساختن. امسال قراره 5 میلیون خودرو تولید کنه. این کمپانی در بیش از 20 کشور کارخانه داره. Honda امروز 208 هزار کارمند داره. در سال 2016 130 میلیارد دلار درآمد داشت که 30 میلیارد دلارش سود بود. صرفا جهت مقایسه با تویوتا و Volkswagen که به ترتیب 250 و 45 میلیارد دلار درآمد داشتن. با اینکه تو بازارهای محلیشون مشکلاتی داره، ممکنه در آینده تا حدی به شراکت روی بیاره، مثل کاری که با General Motors دارن، روی سلول سوختی کار میکنن و قراره سال 2020 به بازار بیاد.
در حالی که 70% درآمد این کمپانی از ماشینهاش به دست میومد، فروش موتورسیکلت در بازارهای نوپا، خصوصا هند به رقم فوقالعاده زیادی رسیده بود. اونا سالانه 17 میلیون موتورسیکلت تو هند به فروش میرسوندن، در مقابل فروش سالانه 0.5 میلیون موتور در ایالات متحده. این کمپانی همچنین طیف وسیعی از وسایل نقلیه موتوری میسازه، از موتورهای بیرون کشتی و قایق گرفته تا ماشین چمن زنی، اره برقی، پمپهای آب، و مدلهای مختلف ژنراتور که تازه بخشیش گفته شد. هوندا 57% از هواپیماها رو میسازه، جتی به اسم HA420 که در حال حاضر 4.5 میلیون دلار قیمت داره. احتمالا یکی از معروف ترین کارهاشون که هنوز یک پروژه فرعی جذاب، به نام ASIMO-ه که مخففِ ADVANCED STEP IN INNOVATIVE MOBILITY -ه. این ربات بخشی از برنامه تحقیق و توسعه روباتیکه که در سال 1986 کلید خورد. اما از اون موقع اونا پیشرفت زیادی کردن. و با وجود اینکه ASIMO ممکنه رو پلهها با مشکل مواجه شه، اما هنوز برای HONDA پروژه جذابیه. رباتهای جدید HONDA، شامل ربات ابزاری چند منظوره، دوست احساسی، و رباتی که تصویری تازه به ویلچر میده. HONDA معتقده که رباتها باید نیازهای انسانها رو بفهمن و باعث بهتر شدن زندگی بشن. خیله خب داریم به آخر ویدئو نزدیک میشیم اما قبل از تموم کردن بحث بیاین به 4 حقیقت جذاب راجع به HONDA بپردازیم.
4-تو زمینه موتورهای اسپرت این کمپانی بیشترین پیروزیها رو در تمامی مسابقات به خودش اختصاص داده. با استفاده از دانش مهندسی، HONDA روی ماشین های اسپرت MIND ENGINE و مطمئن کار کرد. نتیجه اش HONDA NSX بود که در سال 1990 به بازار اومد. ماشینی خیره کننده که به رقابت تک به تک با ماشینایی مثل FERRARI و PORCSHE پرداخت. NSX جدید در سال 2016 منتشر شد که شامل 3 موتور الکتریکی و یک موتور 6 سیلندر 3.5 لیتری توربو هستش و در مجموع قدرتی به اندازهی 573 اسب بخار تولید میکنه. این قدرت از طریق یه جعبه دندهی 9 سرعته منتقل میشه که باعث میشه این ماشین 0 تا 100 رو در عرض 2.9 ثانیه طی کنه.
3- سال 1981 هوندا اولین ماشین مجهز به سیستم ناوبری رو ساخت. شبیه GPSی که امروزه استفاده میکنیم، نبود. یه سری نقشههای دستی به همراه ژیروسکوپ بود که موقعیت ماشین رو محاسبه میکرد.
2- VTEC یا به عبارتی کنترل الکتریکی و زمانبندی مختلف دریچه سیستمیه که توسط HONDA پیاده شد که منجر به عملکرد بالا در دور موتورهای بالا میشه و در دورهای پایین، مصرف سوخت رو پایین میاره.
1- SOICHIRO Honda به تحصیلات سنتی اهمیت نمیداد، همونطور که تو مدرسه خیلی شیطنت میکرد. اون زمان مدرسه گزارشی از نمرات بچهها به والدینشون میداد. تایید دیدن این نمرات در اون نامه باید با مهر مخصوص خانواده مهر، انجام میشد. SOICHIRO مُهری با پدال دوچرخهی استفاده شده، ساخت تا با آن مهر خانواده رو جعل کنه. او همچنین برای بچه های دیگه هم مهر میساخت اما در نهایت این کارش لو رفت و تنبیه شد. در این زمان HONDA عنوان کرد که دیپلم لعنتی برام مهم نیست. چیزی که میخوام دانشه. جملات قصار دیگهای هم داره. مثلا، توضیحب درمورد ضرب المثلهای ژاپنی؛ با دست قویترِتون فروش بالاتر میره و این یعنی تو زندگیتون دنبال موقعیت هایی باشید که خیلی خوب از پسش برمیاین. یا گفته؛ من نسبت به مردمی که تقلید میکنن، زودتر میمیرم، دلیل سخت کار کردنم اینه، چون تقلید نمیکنم. و یا؛ 99% درصد موفقیت، شکسته. و من فکر میکنم این جمله آخر خیلی قشنگه. وقتی خوب به زندگی فکر میکنم، میفهمم چقدر تماس شخصی مهمه و چقدر این زندگی از اختراع ماشین ها ارزشمندتره، چون مردم هزاران تجربه کسب میکنند که اگه اینطور نمیشد، غیر قابل فهم باقی میموند.
خب شما مطلبو گرفتین. این ویدئو درمورد تاریخچه، بزرگی و حقایقی درباره کمپانی موتور HONDA بود. برای من به شخصه جالب بود که نبوغ SOICHIRO Honda-ِ جوان و عشقش به کیفیت با این کمپانی برای سالهای زیادی به تحقق پیوست، حتی وقتی که برخی از بزرگترین کمپانیها گفتن که مقررات محیط زیستی تحمیل شده از طرف دولت، نشدنیه، HONDA-ِ کوچیک با مهندسیِ پیشرو خود بهشون ثابت کرد که اشتباه میکنن و این خیلی خوبه.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.