تَلیسمان جایگزین شرکت رنو برای محصولات رنو لاگونا (Laguna) و سامسونگ لَتیتود (latitude) هست. این ماشین ظاهری شیک و باکلاس داره و جزئیات زیادی در جایجای اون به کار گرفته شده. این ظاهر لاکچری در اتاق ماشین هم دیده میشه. اما با کمی دقت می بینین که کیفیت لاکچری رو نداره. به نظر یه ماشین لوکسه. اما این طور نیست.
تَلیسمان به پرچمدار محصولات رنو تبدیل شده. به فانوس پرنور این شرکت از نظر طراحی و کیفیت در بازار مبدل شده.
برای شرکتی مثل رنو بازم نوعی موفقیته. هرچی که باشه بازم یه رنوئه!
ظاهر فوقالعاده شیک و غلط اندازش کاملاً با هدف طراحی شده. رنوی فرانسه یه ظاهر آلمانی انتخاب کرده و شاید در نگاه اول نمای داخلیش هم نسبتاً آلمانی به نظر برسه. ولی کیفیتش زیاد مطلوب نیست.
بعضی از بخش های ماشین خیلی باکیفیتن و بخوبی به هم پیچ شدند. ولی بقیهی جاها مثل قاب کنسول مرکزی خیلی شل و وِل و مثل اسباببازی مونتاژ شدند. برای مثال دکمهی باز کردن کنسول مرکزی خیلی بد قِلِق و روی اعصابه. چون به جای دکمه یه اهرم زیرش داره که باید بالا بکِشینش. اما در این حالت، اگر راننده اونو بالا بکشه بالاخره یه روز می شکنه.
و بله. صندلی هاش اصلاً از بدن حمایت نمی کنن. صندلی هاش خیلی عریضند و تشک های جانبی نگهدارنده بدن هم درکار نیست. شاید این بغل ها رو سفت فرض کنین. اما نرمه و فقط برای راحتیه. پس اگر فرمون بدین روی صندلی تاب می خورین.
یکی دیگه از ویژگیهای آلمانی این ماشینِ فرانسوی اینه که به صندوق عقب دسترسی داره. می تونین با مشت بازش کنین یا برین توی صندوق عقب بزرگش و از اونجا این کارو بکنین. ولی از چوب های داشبوردش خوشم میاد. خیلی زیباست. و درکل طراحی اتاقش خیلی خوبه.
در حین حرکت ماشین خیلی راحته. مخصوصاً این مدلش که تعلیق تطبیقپذیر داره. الان روی حالت راحتی یا همون کامفِرت تنظیم کردم. اگر کمکفنر رو روی حالت اسپرت تنظیم کنین فرمانپذیری بهتر و کوبشهای اتاق بیشتر میشه و توی شهر به همچین چیزی نیاز نیست. درکل به نظرم اگر فقط در شهر می رونین نیازی هم به استفاده ازش ندارید. چون مسخرست.
صدای نویز تایرها هم به خوبی به گوش می رسه. الان سرعتم 90 کیلومتره و به خوبی صدای نویز تایرها رو روی آسفالت می-شنوم.
فرمونِ 4 حالته و قابل تنظیمش کارایی جالبی داره. مخصوصاً در سرعت های پایین که مثلاً از پارکینگ یا جاهای تنگ عبور می-کنین. حس می کنین پشت ماشین به بغل منحرف میشه. این بهترین حالتیه که می تونم توصیفش کنم. موتورش 1600 سی.سی توربوبنزینی هست. قدرتش 200 اسب بخار اروپاییه که میشه 197 اسب بخار جهانی. شاید از لحاظ موتوری به کیلیو آر.اِس(Clio rs) و مگان جی.تی(megane gt) شباهت داشته باشه ولی این ماشین بزرگ و سنگین واکنش سریعی به پدال گاز نداره. مسلماً گشتاور و قدرتش کافیه و شما پشت سرتون ترافیک ایجاد نمی کنین و هر از گداری هم می تونین باهاش دنده معکوس بزنین . اما زیاد بهش سخت نگیرین. از موتورش راضی نیستم. اما باید به گیربکسش اشاره کنم. این گیربکس نشون میده که رنو بالاخره گیربکس ساخت دوکلاچه رو یاد گرفته و بهبودش داده ولی انگار 5 سال عقب تر از تکنولوژی روز دنیاست . گرچه اصلاً بد نیست. ماشینیه که فقط برای رسوندن شما به مقصد مفید واقع میشه. بهترین گزینه برای موتور، مدل 1600 سی.سی توئین توربودیزله. دوتا توربوشارژ داره که 160 اسب بخار نیرو تولید می کنه. گشتاورش در دورهای میانی خیلی کمتر از مدل بنزینیه. می تونین با همین گیربکس 7دندهی دوکلاچه اتوماتیک مثل این ماشین هم سفارشش بدین. و خیلی مقرونبصرفهتره و همین ماشینو با موتوری کممصرف خواهید داشت.
موتور بنزینی ارزششو نداره. فقط موتور دیزلیشو بخرین. این موتور بنزینیش حتی صدای جالبی هم نداره. صداش زیاده و همش توی گوشتون خرخر می کنه.
قطعاً ماشین خوشگلی به حساب میاد. اما هیچکس که عاشق رانندگی باشه از روندنش لذت نمی بره. نه اینکه سواریش بد باشه. به لطف گردش چرخ های عقب در جهت مخالف، فرمونش در سرعت پایین خیلی تیزه. اما رانندگی باهاش چندان دلچسب نیست. همون نقطهضعف های رنو اِسکالا (scala) رو داره. اما شخصیت بهتری از اسکالا داره و به نظر میاد طراحانش بیشتر در زمینهی ماشین مهارت داشتند تا اسباببازی. این ماشین فقط ظاهر لوکس داره. رنو خواسته جا پای شرکت های درجهیک بذاره و از نظر ظاهر و گجتها دقیقاً همون کیفیت رو ارائه کرده. و قیمت تَلیسمان هم در آلمان 31هزار دلار امریکاست. نه کاملاً نصف قیمت تقریباً 30 40 درصد ارزون تر از محصولات درجهیکه. به عنوان یه ماشین ارزون و درجهدو رضایت بخشه. خیلی خوبه.
تا کنون هیچ دیدگاهی ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که در مورد این موضوع نظر می دهد.